Namjoon
🔞هشدار این قسمت دارای اسمات می باشد🔞
❌️بعد از پایان اسمات خودم اعلام میکنم.. سو..اگ سنتون کمه یا از محتوای اسمات خوشتون نمیاد نخونین❌️
جین رو هول دادو پرتش کرد روی تخت
خودشم بعد از باز کردن کمربندش روش خیمه زدو شروع ب بوسیدن گردنش کرد
لبخند روی لبای جین ب هر نابینایی میفهموند ک این سکانس مورد علاقه از زندگیشه
سکانسی ک بخاطرش حاضر بود همه چیز حتی پدر مادرش رو کنار بذاره و این کارم کرده بودانگشتاشون تو هم قفل شده بود و دستای جین توسط نامجون ب تخت پین شده بود
جین هم بیکار ننشسته بود و جوری کمرشو تکون میداد ک پایین تنه هاشون هم بودن کنار همو حس کنننامجون سرشو از توی گردنش درآورد و ب جون لبای پسر عموش افتاد
همونطور ک لباش اسیر لبهای خودش بود دکمه های پیرهن مردونشم باز میکردطولی نکشید ک هردو مرد بدون کوچکترین پوششی تو بغل هم بودن
نامجون نشست و بین پاهای جین قرار گرفت
دیدن بدن سفید و بدون پوشش جین باعث میشد عضله های پاهاش سفت تر از قبل بشهانگشتای دستشو ب لبای پسر عموش رسوند
نامجون: بیب..میدونی ک باید چیکار کنیبعد از اتمام حرفش جین حتی کوچکترین فرصتی هم بهش نداد و انگشتاشو بلعید
انگشتای کشیده ی مردشو لیس میزد و خیسشون میکردچونه ی نامجون ب جلو مایل شده بود
همون طور ک ب تندیس روبروش خیره بود عضو سختشو رو ب دست گرفت و شروع ب هندجاب دادن ب خودش کردانگشتای کشیدشو از دهن جین درآورد و روی سوراخش قرار داد
دورانی سوراخ پسرشو ماساژ میداد
یکی از انگشتاش رو واردش کردو مشغول آماده کردن سوراخ تنگ پسرش شد..نمیخواست بهش آسیب بزنهب نوبت انگشت دوم و سوم رو هم واردش کرد
ب ناله های جین بی طاقت گوش میداد و نهایت لذت رو ازشون میبردجین:آهههه..کیم نامجون زود باش
پوزخندی زد
نامجون:چیزی میخوای بیب؟جین چشماشو تا آخر باز کردو توی ی حرکت جاشو با نامجون عوض کردو روی پاهاش قرار گرفت
جین:بهت گفته بودم هرچی بخوامو بدست میارم؟..الان اون دیک لعنتیتو توی خودم میخوام و شک نکن ک ب دستش میارم
بعد از تموم شدن حرفش یک ضرب روی دیک نامجون نشست
این حرکت ناله ی هر دوشون رو درآورد
نامجون از لذت یهویی ای ک از دیواره های جین دریافت کرده بود ناله کرد
و جین بخاطر درد یهوییِ کشیده شدن دیواره های سوراخ تنگش چون محض رضای فاک دوست پسرش ی کینگ سایز فاکی بودچند ثانیه صبر کرد تا عادت کنه و بعد شروع ب حرکت کرد
پاهاش کنار پاهای نامجون بودن و روی دیکش بالا پایین میشدصدای ناله ها و برخورد بدناشون تنها صدایی بود ک گوشای هردوشون میشنید
نامجون با حس نزدیک بودنش دو طرف کمر جین رو گرفت و بهش کمک کرد سرعتشو ک بخاطر نزدیکی ب ارگاسم کم شده بود، بالا ببره
جین با سرعت بالایی ب کمک دوست پسرش روی دیکش بالا پایین میشد و لذت بی نهایتی رو ب هردوشون منتقل میکرد
طولی نکشید ک جین با ناله ی بلندی روی شکم نامجون ب ارگاسم رسید و بلافاصله بعدش نامجون بخاطر تنگ شدن دیواره های جین دور دیکش بیشترین حد لذت رو تو اون شب تجربه کرد و مایع داغ و سفید رنگی سوراخ جین رو پر کرد
❌️پایان اسمات❌️
چشماش رو باز کرد
روی تختش بود
دستی کنارش کشید و با حس نبودن جین روی تخت غلطی زدجین روی تخت نبود
چشماشو برای پیدا کردنش دور تا دور اتاق چرخوند ولی با چیزی ک فهمید چشماش تا آخرین حد باز شدن و ویندوزش بالا اومداون توی ی اتاق دیگ بود
.
.
.این پارت رو همینجا تموم میکنم
بیکاااااززز..کردم دارم🤷🏻♀️
لاو یو گایز💜ابن پارت رو جاست بیکاز از پارت قبل خوشتون اومده بود انقدر زود آپ کردم
632 کلمه...
![](https://img.wattpad.com/cover/319026683-288-k812774.jpg)
YOU ARE READING
Seven
Fanfictionکاپل اصلی:کوکمین 🔞kookmin🔞 A little part of story: بلند شد، پاهاشو روی تخت دو طرف پسر گذاشتو روش خیمه زد چشمای جیمین از این حرکت تغییر سایز داد جیمین:کوک کوک هومی کردو بوسه ای روی پیشونی پسر زد این رفتار پسر کلافش کرده بود و حاضر بود برای برگر...