سوبین با موهای خیسش به سمت ماشین رفت و بعد باز و بسته کردن درش داخلش نشست.
یون جین نگاهی به یقه لباسش که خیس شده بود انداخت:انگار دوش گرفتی سوبینی.
سوبین خنده مصنوعی به شوخی یون جین کرد و سعی کرد بفهمه فیلم به کجا رسیده ولی با دیدن تیتراژش که بالا میرفت نفس راحتی کشید.
انگار تایم زیادیو توی دستشویی گذرونده بود.
یون جین کیفش رو از کنارش برداشت:شب خوبی بود...امیدوارم به توهم خوش گذشته باشه...میخوای برای قرار بعدیمون تو تصمیم بگیری؟!
سوبین هنوز هم گیج بود و فقط سرش رو تکون داد:باشه...خدافظ.
یون جین توی فکر بود که گونه های برجسته و نرم سوبین رو ببوسه اما منصرف شد و در ماشین رو باز کرد:باشه....خدافظ.
مثل خود سوبین جوابش رو داد و در رو پشت سرش بست و به طرف ماشین برادرش رفت.
یونجون با نشستن خواهرش ته سیگارش رو از شیشه به بیرون پرت کرد:چطور بود؟
یون جین کیفش رو به عقب پرت کرد:خیلی گیج بود...هیچکدوم از پسرایی که تاحالا باهاشون بیرون رفتم مثل اون نبودن.
یونجون ماشین رو راه انداخت:از دوست داشتن زیاده...شوکه شده.
یون جین کمی سکوت کرد و بعدش ادامه داد:مامان دیشب گفت سوبینو به اونو بابا معرفی کنم.
یونجون فرمون رو با یک دستش چرخوند:اونا میخوان توی همه چی دخالت کنن...نظر دوست پسرتو بپرس...شاید اون ازین رسمی بازیا خوشش نیاد.
یون جین کمربندش رو بست:چرا از تو نمیخوان که ازینجور مراسمای معارفه بذاری؟!
یونجون پوزخندی زد:اونوقت هرشب باید مراسم معارفه داشته باشیم.
یون جین ضربه ضعیفی به بازوهای محکم برادرش کوبید:چرا فقط با یکی نمیمونی.
یونجونم زیر لب جوابشو داد:کی گفته اونیکه کات میکنه منم.
یون جین حرفش رو نشنید و به صندلیش تکیه داد:رابطه های کوتاه مدت به چه دردت میخوره یونجونا.
یونجون پاش رو بیشتر روی پدال گاز فشار داد:من بهشون اون چیزیکه میخوان رو میدم و اونا چیزیکه میخوامو بهم میدن.
--------------------------------------------------------------
سوبین به رفتن ماشینه مدل بالای یونجون نگاه کرد و بعد خارج شدنش ماشین چانیول رو روشن کرد و اون هم از زمینیکه کم کم داشت خلوت میشد خارج شد.
--------------------------------------------------------------
پاهاش رو باز تر کرد تا پسریکه بین پاهاش بود جای بیشتری برای خودش داشته باشه...
VOUS LISEZ
"LOTE🥀"
Fanfiction"LOTE" Writer:"Lony" Couple:"Yeonbin_Chanbaek" Genre:"Romance"Smut"School Life" "سوبین از روز اول دانشگاه به هر سمتی که خواهر و برادر چوی میرن نگاه میکنه و این رفتارهاش باعث میشه که شایعه ای توی دانشگاه بپیچه و اونم اینه که:چوی سوبین روی چوی یون جین...