21

333 66 24
                                    

Yoongi's pov.

شما گروهی را ایجاد کردید.
شما سوکجین و فرمانده را اضافه کردید.

-فرمانده؟چرا ما تو لیست عملیات فردا نیستیم؟

فرمانده:چون دوست داشتم

سوکجین:یعنی چی که دوست داشتی؟ما برات جوکیم یا چی؟

فرمانده:یا چی

سوکجین:مثل ادم حرف بزن

فرمانده:فکر کردم این گروه فرمانده زیر دستیه
فکر نمیکنی اینطور حرف زدن با فرمانده‌ات درست نیست؟

سوکجین:فرمانده بودنت بره تو کونم
به عنمم نیستی
من که به هر حال خط خوردم

فرمانده:شاید میخواستم رفتارت رو ببینم
حالا که اینطوری حرف زدی دیگه کنسلی

-من که حرفی نزدم
پس من برمیگردم به لیست؟

فرمانده:نه!
شما دم منید که هر جا من باشم؛شما هم باید باشید؟
این یه ماموریت مشترک با یه گردان دیگه است
نمیتونم همتون رو ببرم

-بقیه رو نبر
ما رو ببر

فرمانده:تصمیم گرفته شده
رودربایستی که نداریم
اونا صلاحیتشون بیشتر بوده

-ارزش دوستیمون چی؟

فرمانده:یونگی این ماموریته
دوستیمون پشت درهای پایگاهه
داخل پایگاه، ما فقط فرمانده و زیر دستیم

سوکجین:این آخرین حرفته؟

فرمانده:این اولین حرفم هم بود

سوکجین:میتونی بری به جهنم
اصلا برام مهم نیست که چه گهی داری میخوری
من از این گردان میرم به یه گردان دیگه
فکر کردی کی ای که بجای ما تصمیم میگیری؟

فرمانده:فرماندتون؟
اوه کامان بِچ
نگو که نمیدونستی

سوکجین:فقط برو بمیر

سوکجین از گروه لفت داد.

-نونا؟این اصلا راه ندارد؟

فرمانده:باز تو یه چیزی میخوای و من یکدفعه شدم نونا؟
متاسفم ولی ایندفعه جواب نمیده

-هوففف
خب پس این آخرین مکالممونه
این رابطه دیگه بوی گه میده و فایده ندارد

یونگی از گروه لفت داد.

فرمانده:😂😂😂

MateWhere stories live. Discover now