وقتی بعد پنج شیش ماه میای واتپد و امید داری بهتر شده باشه بعد میبینی ظاهر بخش ادیت داستانارو عوض کرده ولی هنوززززز نمیذاره تو چت ایموجی بفرستی:/ بمیر اپ نارنجی زشت
*قرار بود زودتر اپ کنم ولی داشتم به کرونا میدادم یکم سرم شلوغ بود👍🗿
🎭🎭🎭🎭🎭🎭🎭
نگرانی ذهن هوسوک رو درگیر کرده.
یونگی حالش خوبه.
اون حالش خوبه. هوسوک لبش رو گاز میگیره و با وسواس به پیام هشدار دهنده جیمین نگاه می کنه.
یونگی حالش خوبه.
یونگی بهش قول داد برمیگرده. امکان نداره جانگکوک و تهیونگ برای تعقیب یونگی رفته باشن، این فقط یه تصادفه که افسر و کارگاه همون شبی که یونگی بیرون رفته، موفق شدن سرنخی پیدا کنن.
یونگی حالش خوبه.
هوسوک این رو تو ذهنش تکرار می کنه. نگرانی نمیذاره به خواب بره.
یونگی حالش خوبه.
الان تکرار این عبارت تنها چیزیه که باعث میشه حالش بد نشه.
نمیتونه جلوی نگرانیاش برای معشوقهاش رو بگیره. معشوقهی تشنه خونش که وقتی قانون نمیتونه، قضاوت رو انجام میده. معشوقه از خود گذشتهاش که نیازهای اون رو مهم تر از خودش میدونه.
حلقه الماس زیبای روی انگشتش بهش کمک می کنه آروم بشه. دلش میخواد میتونست به همه دنیا بگه که عاشقه و قراره با عشق زندگیاش ازدواج کنه. مشتاقانه آهی میکشه. به زودی میتونه این کار رو بکنه و قصد داره به هرکی که حاضر باشه ساعتها به حرفهاش در مورد یونگی گوش کنه پز بده. جیمین مسلما حاضره بشینه و تا هر زمان که لازم باشه به حرفهاش گوش کنه. ولی خواهرش مسلما بهش میگه خفه شه و بعد بغلش می کنه و میگه براش خوشحاله.
هوسوک نگاه کوتاهی به تقویم روی دیوار نشیمن میندازه. عروسی جین و نامجون نزدیکه. حرفش که شد، هوسوک باید براشون کت و شلوار ست برای عروسی بخره. جین نگفت تم عروسی صورتیه؟ ولی چه طور صورتیای؟ صورتی روشن یا پررنگ؟ اگه صورتی جیغ نئونی بگیره جین از دستش عصبانی میشه؟ (م: جین معلوم نی میخواد عروسی بگیره یا خزپارتی)
صورتش رو در هم میکشه. در واقع صورتی نئونی احتمالا اصلا بهش نمیاد و افتضاحش می کنه. ولی برای یونگی احتمالا اینطور نیست. نه اینکه یونگی واسش مهم باشه. تقریبا مطمئنه اگه به خاطر اون نبود یونگی با تیپ سر تا پا مشکی میرفت.
خب پس، صورتی پررنگ.
پیام رو فعلا فراموش می کنه و به سمت آشپزخونه میره. تصمیم میگیره که باید یه حالی به خودش بده، چون بابت این همه نگرانی کاملا لیاقتش رو داره، پس بسته چیپسی برمیداره. چیپس باید تا چند وقت بیدارش نگه داره. اگه یونگی تا دو ساعت دیگه برنگشت، باید تسلیم بشه و بخوابه. باید برای کلاس فرداش تو بهترین وضعیت باشه.
YOU ARE READING
Human (sope-yoonseok)
Fanfictionفیک ترجمه شده. در طول روز، یونگی به عنوان پزشک قانونی واسه پلیس کار میکنه. ولی وقتی شب میاد، اون تبدیل به یه کابوس میشه. یه قاتل زنجیرهای. کاپل اصلی: سپ کاپل فرعی: نامجین - ویمینکوک تعداد قسمت: ۴۵