های گایز
بعد از ظهر کرونایی تون بخیر😐😐😐😐
🎭🎭🎭🎭🎭🎭
روز بعد که کار چیزی جز وقت گذرونی نبود، هوسئوک رو واسه شام میبره تا برادرش و نامجون رو تو آپارتمانشون ملاقات کنه.
از قبل به سئوکجین راجب هوسئوک گفته بود، وقتی یه هفته بعد از شروع قرار گذاشتنشون واسه ناهار رفت کافه، و برادرش از شنیدن این خبر خوشحال شد. خب، بیشتر ذوق مرگ شد. سئوکجین داشت نگران میشد که اون تا ابد سینگل و تنها بمونه.
و از اونجایی که کارشون بالاخره داشت کم میشد، و کشتن رو انداخت یه روز دیگه، بالاخره وقت پیدا کرد تا یه روز روو مشخص کنه.
هوسئوک مضطرب ولی خوشحال بود. دستشو انداخت دور کمر هوسئوک.
"آروم باش. اون عاشقت میشه."
و بعد در آپارتمان مشترک سئوکجین و نامجون رو میزنه.
"یونگی! و تو باید هوسئوک باشی! از اینکه بالاخره ملاقاتت کردم خوشوقتم. خیلی وقته میخواستم مردی رو که حفاظ یونگی رو شکوند و بالاخره مجبورش کرد یکم زندگی کنه رو ببینم." سئوکجین میخنده.
در حالی که پسر مو خرمایی رو نگاه میکرد که اشتیاق با برادرش دست داد و همونطور مشتاقانه بهش لبخند زد، با خودش فکر کرد که هوسئوک دلیلی واسه نگرانی نداشت.
سئوکجین میزاره بیان داخل و نامجون هم بهشون سلام می کنه. برادرش ازشون سوال میپرسه. چند وقته دارن قرار میزارن. چطوری همو ملاقات کردن. چطوری هوسئوک تونست راه خودشو به قلب از قرار معلوم سردش باز کنه.
هوسئوک واقعا دلیلی واسه نگرانی نداشت چون حالا اون پسر مو خرمایی طوری داره با برادرش حرف میزنه که انگار دوستای قدیمی ان. نامجونم بهشون ملحق میشه و تو عجیب ترن لحظه ها نظرات فلسفی خودشو میگه.
یونگی از این خوشش میاد.
از اینکه هوسئوک انقدر عالی تو زندگیش جا میشه خوشش میاد.
~~~~~~~
جانگکوک در حالی که با صندلیش دور زد و پاهاشو رو میزش گذاشت گفت "هی شنیدم امروز قراره چند تا انتقالی جدید بیان."
بدون عصبانیت واقعی ای میگه "پاتو از رو میزم بردار." امروز روز آرومی بوده.
تهیونگ میگه "بی ادب نباش کوکی." هرچند اونم لحنش سرزنش امیز نیست
اون حوصله اش سر رفته. جانگکوک حوصله اش سر رفته. تهیونگ حوصله اش سر رفته. اونا اصولا با پرونده های قتل کار داشتن و سئول چند روزیه که آروم بوده. اگه این ادامه پیدا کنه، اونا رو میفرستن سراغ پرونده های گمشده ها و بهشون دستور میدن به بخش مواد کمک کنن.
YOU ARE READING
Human (sope-yoonseok)
Fanfictionفیک ترجمه شده. در طول روز، یونگی به عنوان پزشک قانونی واسه پلیس کار میکنه. ولی وقتی شب میاد، اون تبدیل به یه کابوس میشه. یه قاتل زنجیرهای. کاپل اصلی: سپ کاپل فرعی: نامجین - ویمینکوک تعداد قسمت: ۴۵