یعنیوقتی همه دارن آنپابلیش میکنن من میام آپ میکنم. پوست کلفتم خودتونین.😏
🎭🎭🎭🎭
سرعتو کم می کنه و خونه هوسئوکو میبینه. نور ماشینش محله آروم رو روشن می کنه.
الان، واقعا نمیدونه باید چی بگه. یا چیکار بکنه. باید هوسئوک تا دم درش ببره؟ اگه امشبی سعی کنه هوسئوکو ببوسه زیاد روی کرده؟
واقعا دلش میخواد وقتایی که سئوکجین راجب قراراش حرف میزد بیشتر دقت کرده بود.
ولی جوابش بهش داده شد. هوسئوک به نظر نامطمئن میومد.
الان اگه سعی میکرد ببوستش همه چی خراب میشد. مخصوصا اگه هوسئوک آماده نبود.
پس لبخندی به هوسئوک میزنه و امیدواره اطمینان بخش باشه.
"شب بخیر هوسئوک."
هوسئوک به نظر احساس گناه می کنه.
"من….ما...میتونیم…"
"نه. میفهمم. منتظر میمونم." لبخندشو ملایم تر می کنه.
هوسئوک در ماشین رو باز می کنه و یونگی برای یه لحظه مطمئنه شبشون تموم شده، ولی هوسئوک تو یه ثانیه برمیگرده به سمتش خم میشه و گوشه لبشو میبوسه.
یونگی دست و پاشو گم میکنه .اصلا اینو پیش بینی نکرده بود. زبونش بند میاد.
هوسئوک لبخند خجالتی بهش میزنه و از ماشینش میره بیرون.
"شب بخیر یونگی." هوسئوک واسش دست تکون میده، در ماشینو میبنده و میره سمت خونه اش.
یونگی فقط از رو ادب موفق میشه واسش دست تکون بده، هنوز گیجه.
هوسئوکو نگاه می کنه که پشت در ناپدید میشه.
پیش خودش نیشخند میزنه.
هوسئوک سوپرایزش کرد. تو اون یه لحظه نتونست پیش بینیش کنه. حس خوبی بود.
از محله خارج میشه و با خودش فکر میکنه، هوسئوک دیگه چیکار قراره بکنه که سورپرایزش کنه.
~~~~~~~یونگی، کوک چونسو رو نگاه می کنه که رسید خونه. مرد به نظر خسته میومد، ولی همینطور نگران. ابروهاشو بهم نزدیک کرد.
چونسو حتما شنیده که پلیس دنبالشه. مثل اینکه چونسو اونقدرام که فکر میکرد ناامید کننده نیست. اون مرد حتما تو راه اومدنش آشغال دونی رو چک کرد و پلیسای دور و برشو دید.
یه خیابون عقب تر پارک میکنه، ماشینشو خاموش می کنه و خم میشه سمت صندلی پشت تا دستکشای مشکی و ماسک صورتشو بگیره. (م: خیلی لاکچری ای که تو این کرونا ماسک داری.) لباساشو از قبل عوض کرده. سریع رفت خونه اش و سر تا پا مشکی پوشید. به خودش زحمت پنهان کردن موهاشو نمیده. عملا همه مو مشکی دارن. هرچند با خودش یه چاقو میبره. و یه سرنگ، فقط محض احتیاط.
YOU ARE READING
Human (sope-yoonseok)
Fanfictionفیک ترجمه شده. در طول روز، یونگی به عنوان پزشک قانونی واسه پلیس کار میکنه. ولی وقتی شب میاد، اون تبدیل به یه کابوس میشه. یه قاتل زنجیرهای. کاپل اصلی: سپ کاپل فرعی: نامجین - ویمینکوک تعداد قسمت: ۴۵