دچیتا دچیتا
دقحیونستطتسی
عررررررر
بابا این البوم خیلی خوف بودددد
وثنیتنیتثحثننثنستثتسسوط
مین یونگییییییییی
لعنتتتتت بهتتتتتتتتتتاوکی
اهمم....
من خوبم....
فاک یو یونگی😭😭😭😭خیلی خب، من امده ام با یه چپتر جدید یسسس😁😁 اصلا یادم نی کی اینو اپ کردم...
🎭🎭🎭🎭🎭🎭🎭
یونگی در حالی که زیر ماسکش به تندی نفس میکشید پشت یک دیوار پنهان شد. مردی که در تعقیبش بود وارد یک کوچه شده بود.
یه دستش سرنگی پر شده با دارویی که یک انسان معمولی رو بیهوش کنه رو گرفته بود. با قصد این که یواشکی از پشت به مرد نزدیک بشه خودش رو از دیوار جدا کرد.
ولی خیلی دیر کرده. یکی دیگه جاشو گرفت.
وقتی مرد ماسک دار دیگه ای رو با کلاه کپ میبینه که داره اون مرد رو با سیم نازکی خفه می کنه خشک میشه. مرد تقلا می کنه ولی خیلی سریع از هوش میره.
اون لحظه حس می کنه…. در حقش اجحاف شده. این مرد مال اون بود که بکشتش.
این مرتیکه فکر کرده کیه که شکار اون رو میگیره؟
مرد ماسک دار سرش رو بالا میاره و اون رو میبینه.
نمیدونه کی اول شروع کرد ولی ناگهان داره مشت میندازه تا سعی کن اون رو بیهوش کنه.
مرد ماسک دار جا خالی میده، به سمتش حمله ور میشه و اون رو به زمین میندازه. یونگی از درد خر خر میکنه و سریع دستاش رو میاره بالا تا نذاره اون مرد ماسک دار با سیم خفه اش کنه.
حرفش که شد، باید راجع به استفاده از این روش فکر کنه. تزریق دارو به مردم یک جورایی لذت آدم ربایی رو میگرفت.
تو یه مبارزه قدرت بودن و یونگی کم کم داشت می باخت. فاک، نباید شکست بخوره. نه به غریبه ای که حتی نمی شناستش. پاهاش گیر افتادن پس فقط یه راه حل واسش میمونه.
حرکت خطرناکی انجام میده و سرش رو تا جایی که میتونه محکم به سر اون میکوبه. در حالی که سعی می کند به سرگیجه اش بی توجهی کنه متوجه میشه که حرکت بدی بود.
حرکت خیلی بدی بود. مرد ماسک دار در حالی که یونگی هلش داد عقب ماسک یونگی رو پایین کشید.
فاک. لو رفت.
سریع بلند شد و صورتش رو پوشوند ولی دیر شده. مرد ماسک دار اون رو دید.
حالا دیگه واقعا لازم بود بکشتش.
مرد ماسک دار تردید کرد ولی این تمام چیزی بود که یونگی بهش نیاز داشت. بدون اتلاف وقت سرنگ رو از جیبش در آورد و تو گردن مرد ماسک دار فرو کرد.
مرد ماسک دار از حال رفت.
یونگی داشت به تندی نفس می کشید. زیادی نزدیک بود. تقریباً کارش تموم شده بود.
YOU ARE READING
Human (sope-yoonseok)
Fanfictionفیک ترجمه شده. در طول روز، یونگی به عنوان پزشک قانونی واسه پلیس کار میکنه. ولی وقتی شب میاد، اون تبدیل به یه کابوس میشه. یه قاتل زنجیرهای. کاپل اصلی: سپ کاپل فرعی: نامجین - ویمینکوک تعداد قسمت: ۴۵