PART~8~

539 89 11
                                    

وی: می خوام خودتو برام لمس کنی.. و صدات درنیاد..

وی: تو که نمی خوایی پسرخاله ات فکر کنه یه منحرفی؟

جی: نه...

وی: خوبه!

وی: حالا دستت رو روی سر دیکت بکش و لمسش کن.

وی: دستت رو دور دیکت سفت کن. نه خیلی سفت و بعد حرکتش بده.

جی: عاهه...

وی: خوبه.. لذت می بری؟

جی: آره... فاکککک

وی: شیر آب رو باز کن تا صدات بیرون نره!

جی: انجامش دادم.

وی: پسر خوب!

وی: میخوام سوراخت رو لمس کنی. برای ددی..

جی: ولی من انجامش ندادم... نمی تونم.

وی: زود باش پسرم.. می تونی برای ددی انجامش بدی؟

جی: انجامش میدم.

وی: آفرین..

وی: سوراخت رو با انگشت ها ماساژ بده!

وی:  حس خوبی داره؟

جی: اره... فاک. ارهههه... بیشتر می خوام.

وی: الان باید انگشتت رو ببری توی بدنت.. یه بند انگشتت رو ببر درون بدنت... آروم آروم..

جی: درد دارههه. لعنتی...

وی: گفتم آروم انجامش بده..

وی: صبر کن.. اول انگشتت رو خیس کن.

جی: باشه...

وی: دو انگشتت رو ببر توی دهنت و خوب باز زبونت بازی بده و خیسشون کن.

وی:  تصور کن انگشت های ددی توی دهنت هست و تو باید خوب بمکیشون.

جی: اوممم... خببب..

وی: حالا ببر سمت سوراخت و مثل دفعه پیش یه بند انگشتت رو ببر درون بدنت..

جی: عاههه.. میسوزه...

وی: بیشتر.. انگشتت رو کامل ببر درون بدنت و تکونش بده..

وی: حرکت دستت رو متوقف نکن..

جی: از کجا فهمیدی... فاکک..

وی: ددی همه چیز رو می دونه..

وی: پسر خوب! حالا انگشت دیگه ات رو اضافه کن و با دو انگشت خودتو بفاک بده..

جی: فاککک.. عاهه.. بیشتر میخوام.

وی: حرکت دست هات رو سریع تر کن.

جی: فاک این چی بود..

وی: عالیه.. حالا همون نقطه بمال و محکم انگشت هات رو بکوب بهش.

وی: گوشی رو بزار کنار و دستت رو روی دیکت حرکت بده.

وی: محکم تر خودتو به فاک بده

وی:  میدونی که پسر خاله ات اونجاس پس نباید زیاد سر و صدا کنی!

وی: فاک... حالا اونقدری خودتو بفاک بده تا کام شی بیبی!

وی: بعدش خوب خودتو بشور و بخواب..

وی: زیاد هم ذهنت رو درگیر پسرخاله ات نکن.

وی: دوست دارم بیبی💕💕


ــــــــــــــــــــــــــــــــ

اینم از نیمچه اسمات از راه دور😔🤣
با ووت و کامنت خوشحالم کنین🥺🙃

cousinsWhere stories live. Discover now