part 14

277 29 0
                                    

صبح تو اتاق تهیونگ چشم باز کردم هنوز لباسای دیشب تنم بود فقط دکمه های پیرهن و دکمه و زیپ شلوارم باز بود
تهیونگ کنارم پشت به من با بالا تنه لخت خواب بود ،سرم بدجور درد میکرد و این نشونه این بود که دیشب زیاده روی کردم
نگاهی به ساعت کردم نزدیک 12 بود، خواب مونده بودیم و کلاسارو از دست داده بودیم

از تخت پایین اومدم و به سمت دسشویی راه افتادم، لباسای تهیونگ کف اتاق بود و خونه ساکت بود، نمیدونم بقیه کجان یا اصن چجوری برگشتیم خونه چون واقعا هنوز ویندوزم بالا نیومده، دست و صورتمو شستم و از دستشویی بیرون اومدم

با همون دکمه های باز رفتم تو اشپزخونه و قهوه ساز و روشن کردم
اینقدر تشنم بود که حس میکردم دارم خفه میشم یه لیوان اب برداشتم و داشتم میخوردم که جیهوپ با موهای سیخ سیخی و بالا تنه لخت یهو جلوم ظاهر شد ترسیدم و به سرفه افتادم، هوپی پوکر نگام میکرد و نفسم که جا اومد گفتم
-وای ...هیونگ ترسوندیم، تو کی اومدی؟
خمیازه کشید
&دیشب تو اتاق تو خوابیدم، نامجون رسوندمون
لیوانو کنار سینک گذاشتم
-تو تنهایی؟ بقیه هم اومدن؟

رو مبل ولو شد و با انگشت چشماشو مالید
&احتمالا یونگی و جیمین هم خونه ان
-اهان، خواب موندیم و دانشگاه هم نرفتیم
هومی کرد
&گور بابای دانشگاه، خواب هم نمیموندم نمیتونستم با این حال برم
نگاهی بهم کرد
&کوک فک کنم بهتره بری لباس بپوشی
-چرا؟
با دست به سینم اشاره کرد
&یه نگاه تو اینه بکن خودت میفهمی
برگشتم اتاق و تو اینه نگاهی به خودم انداختم

وات دا فاک دیشب کی وقت کرد رو سینه و ترقومو کبود کنه؟!
زیر لب فحشی به این پسره وحشی دادم و یه دست لباس راحتی از کشو تهیونگ برداشتم و تنم کردم ولی خدایی خودمم امروز توان سر کلاس رفتن رو نداشتم همون بهتر که خواب موندیم ،برگشتم تو تخت و تهیونگ و بغل کردم که هومی کرد
-بیدار شو زیبای خفته
با چشمای بسته و صدای خوابالو و دو رگه گفت
+زیبای خفته خوابش میاد بعدا میام بهشون رسیدگی میکنم
نفهمیدم منظورش چیه واسه همین پرسیدم
-به چی رسیدگی میکنی؟
همونطور چشم بسته و با صدای خابالو گفت
+به اون هلو های گردت
چی داشت میگفت نکنه داشت خواب میدید، حرصی شدم از اینکه من اینجام و اون داره تو خواب با یکی کارای خاکبرسری میکنه

حرصی گفتم
-یااا پسره هورنی تو خواب داری با کی ور میری؟ پاشو ببینم
شونشو گرفتم و تکونش دادم که یه چشمشو باز کرد و نالید
+کوک خوابم میاد ....الان کمرم جون نداره
-معلوم نیست داری تو خواب کیو به فاک میدی، هلو چیه؟
باز تکونش دادم که کلافه چشماشو باز کرد
+از من میپرسی؟ دیشب خودت میگفتی بیا هلو های گردم رسیدگی میخوان باید به فاک شون بدی
-من گفتم؟؟؟؟
چشمام شد قد دوتا توپ پینگ پونگ، خواستم داد و هوار کنم سرش که صحنه های دیشب یادم اومد



bunny and bear (Taehkook) Where stories live. Discover now