part 55

264 19 6
                                    

15 روز بعد ( روز تولد جونگکوک)

+هپی برد دی تو یو.. هپی برد دی تو یو..
صدای بم تهیونگ که داشت بالای سرم میخوند بیدارم کرد، چشمامو باز کردم و دیدم هیونگ کیک سفیدی که شکل یه خرگوش بود داخل دستشه و با لبخند داره اهنگ تولد میخوند ، ناخوداگاه لبخند گرمی روی لبم نشست

توی جام نشستم و نگاه پر عشقمو دادم بهش
+هپی برد دی تو یوووو.. تولدت مبارک دونه برف
ذوق مرگ بودم چون نه تنها یادش بود بلکه با کیک و صدای قشنگش بیدارم کرده بود، اشک شوقی تو چشمم نشست ، از جام بلند شدم و بغلش کردم
+مرسی که بدنیا اومدی تا پا به زندگیم بزاری
سرمو تو گردنش بردم
-مرسی عشقم، مرسی که یادت بود
دستشو پشت کمرم گذاشت و محکم به خودش چسبوندم
+مگه میشد روز تولدت عشقمو یادم بره

گردنشو بوسیدم و عقب کشیدم سرمو و با عشق لبشو طولانی بوسیدم
+خب وقتشه شمع فوت کتی
از اغوشش بیرون اومدم، تهیونگ با فندکی که خودم براش خریده بودم و جدیدا همه جا همراهش بود شمع رو روشن کرد
+ارزو کن
کیک و دو دستی جلوم نگه داشت، چشممو بستم و تو دلم ارزو کردم و شمع و فوت کردم
+تولدت مبارک باشه همه کسم
-عاشقتم تهیونگم، مرسی بابت سورپرایز قشنگت
+من بیشتررر خرگوشم

لبخند دندونی زدم
+کیکتم مث خودته، ولی خب قناد نتونسته یه خرگوش خوشگل مث خودت درست کنه
-کیوته دوسش دارم .. راستی اینو کی گرفتی که من نفهمیدم؟؟
کیک و گذاشت رو میز ارایش
+چند روز پیش سفارش دادم، صبح یانگ رفت گرفت و اوردش
محکم گونشو بوسیدم
-مرسی عشقم
لبخند مستطیلی بهم زد و رفت سمت پایین تخت و من تازه متوجه دوربینم که روی پایه وصل بود شدم ، دوربین وخاموش کرد
-عه متوجه نشدم داشتی فیلم میگرفتی؟!
+اره اولین تولدتو باید ثبت میکردم دیگه

با ذوق بهش نگاه کردم که گفت
+از این به بعد هر سال برنامه همینه، تازه سال به سال مفصل تر میشه سورپرایزت
-هیچ چیز بجز بودنت تو این روز برام مهم نیست ،لعنتی تو خودت سورپرایزی
لبخند زد و لبمو کوتاه بوسید
+خب بدو برو یه دوش سریع بگیر بیا
-تو نمیای؟!
+نه من باید برم یه صبحانه مخصوص تولد واسه خرگوشم اماده کنم
با نیش باز سر تکون دادم ، خداروشکر دیروز رفتیم پیش دکترم و بعد چکاپ کردنم گفت میتونم گچ دستمو باز کنم و دیگه راحت شدم

رفتم تو حموم و مشغول دوش گرفتن شدم ، حوله به کمر درحالی که داشتم با حوله موهامو خشک میکردم از حموم اومدم بیرون، یه بادکنک هلیومی سفید که عکس خرگوش روش داشت نزدیک تخت بود ، پایین روبانش یه کاغذ وصل بود
-تهیونگ؟! این دیگه چیه؟!
جوابی نیومد، رفتم جلو و کاغذ روشو سمت خودم کشیدم، دستخط تهیونگ بود

"عشقم امروز روز توعه واسه همین برات چنتا سورپرایز و ماموریت دارم،اگر میخوای منو پیدا کنی باید از چنتا مرحله بگذری، اولین ماموریتت اینه که بری صبحانه ای که برات اماده کردم رو کامل بخوری.
هر وقت تموم شد کافیه یه سلفی خوشگل از خودت برام بفرستی و بگی مرحله اول انجام شد ...
هپی جی کی دی( happy jk day)"

bunny and bear (Taehkook) Donde viven las historias. Descúbrelo ahora