sin

I got rid of you

فصل سه لندن

قسمت  از دست تو خلاص شدم

  کلافه نفسش بیرون فرستاد سعی کرد دوباره با فروشنده ارتباط برقرار بکنه..‌اولین باری بود که با دونستن زبانی دچار مشکل می شد...جین با پیدا کردن وسیله مورد نیاز به سمت جونگکوک رفت با دیدن قیافه کلافه جونگکوک، با تعجب پرسید
_ چی شد

جونگکوک لیست خرید به جین داد
_ این مرد نمی فهمه من چی می خوام اصلا این انگلیسی بلده

جین نگاهی به لیست خرید انداخت با پی بردن به مشکل کوتاه خندید

_ تو انگلیسی امریکن صحبت می کنی خب تا حدودی با زبان و لهجه این مردم فرق داره برای همین متوجه نشد

جونگکوک به زبان انگلیسی با لهجه غلیظی  که بخاطر اعصبانیت بود به جین تپید

_ پس خودت خرید کن آقای اهل لندن

همیشه باهم به زبان کره ای حرف میزدن و این اولین بار بود که جونگکوک به زبان انگلیسی با جین حرف میزد و جین برای همین زود متوجه عمق اعصبانیت و کلافگی جونگکوک شده بود...با نگاهش رفتنش دنبال کرد و به سمت فروشنده برگشت با لبخند به بیان حرف خودش با فروشنده پرداخت

جونگکوک از مغازه بیرون زد و کنار خیابان به ماشین های که رد می شدند خیره شد کارتی که توی جیبش بود خارج کرد و نگاهی به شماره نامجون انداخت شاید نامجون می تونست راه نجاتش از گرفتاری جدیدش باشه.

به سمت تلفن عابری که سمت دیگر خیابان بود رفت
شماره روی کارت، وارد کرد و منتظر ماند

حدود دو دقیقه بعد صدای زن جوانی تو گوشش پیچید.

_ شرکت عطر سازی مستر لندنی بفرمایید

_ با کیم نامجون کار دارم می تونید بهش خبر بدید که جئون جونگکوک باهاش تماس گرفته

_ چند  دقیقه منتظر بمانید

نفسش بیرون داد و مشغول بازی با انگشت هاش شد با شنیدن صدای نامجون تلفن به دست دیگش داد و با لحن جدی گفت
_ وقتت بخیر نامجون امیدوارم مزاحمت نشده باشم

صدای لطیف نامجون از پشت تلفن به خوبی به گوشش رسید

_ دیوونه نشو تو بهترین دوست من تو دوران دبیرستان بودی لطفا باهام راحت باش

_ خوشحالم که اینو میشنوم چون به کمکت احتیاج دارم

_ چه کمکی از دستم بر میاد؟

لب زیرش کمی گاز گرفت و به خواسته ای که داشت بار دیگر به شکل کوتاهی فکر کرد چاره ای جز کمک گرفتن از  نامجون به ذهنش خطور نمی کرد

_ من جایی توی لندن ندارم می تونی برام یه مکان برای موندن فراهم کنی

خواستن همچین درخواستی برای جونگکوک به قدر زیادی سخت بود