"All Of Me"
"تمام وجود من"It was like ,the lightning that hit my heart from the directin of your gaze
مثل صاعقه بود، برقی که از سمت نگاه تو به قلبم برخورد کرد.
02/06/2023Couple: KrisYeol.SeKai.BaekHan
Genre: romane*smut
By: Hildaتمام وجود من شدی... بدان آنکه بفهمی...بدان آنکه بفهمم...
آرام آرام در قلب و جان من ریشه زدی و با یک لبخند،ساختی هر آنچه که در زندگیِ من ویران شده بود.
هر بار که با آن چشم ها نگاهم میکردی، یقین پیدا میکردم تو همانی... همان تمام آرامشی که میخواستم...
تو مرا در میان هیاهو و آشفتگی مسیرم پیدا کردی و به خودم برگرداندی.
نبود تو مرا گم میکند و میدانم کسی بجز تو قادر به پیدا کردنم نیست.
پس بمان، دستم را بگیر و با یک لبخند ادامه ی راه را برایم روشن کن ای تمام وجودِ من..._خب حواست رو جمع کن جوجه کوچولو تا اینطوری راه نیوفتی توخیابون و به بقیه آسیب بزنی... الان بزنمت تا درس عبرت بشه برات؟!
_آقا الان شما دنبال دعوایی؟!... چرا الکی داری گنده اش میکنی... تو حتی بزور تو جات دو قدم تکون خوردی... اونی که افتاد زمین من بودم... چرا جوری شلوغش میکنی انگار کتفت در رفته،ها؟!************************
با ناباوری تکخندی زد: جداً ممنونم... ممنونم که این قسمت رو به عهده خودم گذاشتید جناب رئیس و در عوض بقیه قسمتها منو به تخ*متون حساب کردید...!
_اوه ســهون...!
************************به صورت دوست داشتنیش که بطرز عجیبی هنوز با اون کثیفی های روی صورت و لباسهاش میتونست جایزه خوشگلترین انسان روی زمین رو بگیره، نگاه کرد و لبخند گرمی زد.واقعاً چطور میتونست اینقدر خوشگل باشه؟!... چرا باید اون لباسهای سرهمی و خاکی کارش اینقدر بهش میومد؟!
_اینو ببین... تازه شکوفه زده و خیلی خوشگله...!
_ولی مطمئناً نه به اندازه تو...**************************
_میای اینجا برای یادآوری آدمی که قرار بود باشی یا زندگی که قرار بود داشته باشی؟!
-تا حالا اینطور بهش فکرنکرده بودم...!
_حالا کدومش؟!
_یاد آوری زندگی که قرار بود، داشته باشم و الان ندارم...!
_حالا تو چی؟!... برای فرار از چی؟!
با تلخی جواب داد:فرار از آدمی که شدم...!************************
سلام گرم بعد از مدتها:)
سلام عزیزای من...
باورم نمیشه با یه داستان دیگه اینجام... ولی اینجام تا با امیدواری بازم چیزی رو بنویسم که شاید شما مثل قبلیا دوسش داشته باشید...
اومدم چون خیلی دلم برای اینجا و شما تنگ بود و البته که دلم نوشتن رو میخواست...
داستان همونطور که قبلا گفتم قراره یه موضوع خیلی معمولی داشته باشه... شاید واقعا هیچ چیز هیجان انگیزی نداشته باشه... فقط دلم میخواست یه چیز معمولی بنویسم...
امیدوارم دوسش داشته باشید و منو همراهی کنید
YOU ARE READING
All Of Me
Romanceنام: تمام وجود من کاپل:کریسیول، سکای، بکهان ژانر:رمنس، انگست، اسمات نویسنده:هیلدا "همانند صاعقه بود، برقی که از سمت نگاه تو به سمت قلبم برخورد کرد"