part 19

22 3 0
                                    

این پارت قراره اکلیلی تون کنه با تهکوک .....
چرا کوک انقدر خوبه؟؟؟!!!!نیاز به یک عدد کوک دارم🥲🥲🥲🥲🥲🥲

_______

تهیونگ که حالا راه فراری نداشت نمیدونست باید چی بگه که دوست عزیزش


به دادش رسید.

_م..من برم درو باز کنم.

-سلام تهیونگ .. سلام کوک

جیمین وارد خونه شد که پشتش یونگی اومد که تودستش پیتزا بود...

^سلام بچه ها...اینارو بگیر ته برای شبه.


جیمین وارد آشپزخونه شد تا ببینه که کوک داره چیکار میکنه.

-داری سوپ درست میکنی؟ برای چی؟

*تهیونگ یکم مریض شده براهمون..


جیمین که از حرف کوک خوشحال شده بود به شونه های کوک زد.

-اووو نمیدونستم که بادیگارد شخصی داره تا بهش برسه...

-کوک میخوام ازت روراست بپرسم تو از ته خوشت میاد؟


کوک که با حرف اول پسر خندش گرفته بود با حرف دومش خشکش زد.

اون نمیدونست که باید به جیمین چی بگه..


اما دوست داشت با یکی حرف بزنه...

*جیم من فکر کنم که تهیونگو دوست دارم یعنی خب اون خیلی خاصه..


اون توی همه حالتاش برام جذابه...یه حس خاصی بهش دارم ..


جیمین که از اول آشنایی کوک و تهیونگ منتظر همین لحظه بود ,با ذوق به کوک


گوش میکرد..

-واو کوک تو نمونه ی یه عاشق کاملی...


جیمین به شونه های کوک آروم زد و ادامه داد.

-تو باید بهش بگی.

*جیمین الان ... الان فقط حس میکنم که موقعش نیست ...

-باشه ...اما سعی کن که زودتر دست به کار شی ..

*******

^ته این مدارک خیلی خوبن الان فقط به این نیاز داریم که پیداش کنیم.


که البته برات یه سوپرایز دارم ..

یونگی از تو کیفش لپتاپشو دراورد و صفحه ای رو باز کرد و جلوی تهیونگ گذاشت.

^امروز ظهر حوالی ساعت یک ,یکی ازمامورا تو مرکز امنیتی بهم خبر داد که یکی


با همون مشخصات که به سازمان دادیم وارد یکی از کلابای خیابون مرکزی شده...

_جالبه اونجا دوربینای مخفی وجود داره که فقط سازمان ازش خبر داره..

جیمین و کوک هم به جمعشون پیوستن که جیمین رفت و کنار یونگی نشست و


بهش تکیه داد.

^دقیقا تهیونگ ... الان که اون موش کوچولوش تو زندانه نمیتونه اطلاعاتی بگیره..


و نمیدونسته که اونجا دوربین کار گذاشته شده..


جیمین برای کوک همه چیو تعریف کرده بود برا همین خبر داشت که دارن درباره چی حرف میزنن.

*میشه اینطوری گفت که ان عوضی برا این رفته اون کلاب رزرو کرده چون


که امشب میخواد قربانی جدیدشو گیر بیاره.


کوک برگه ای رو از لای مدارک بیرون آورد که هدف بعدی اون مرد بود..

وقتی که اونارو روی میز دیده بود یادش بود که اون پسر توی همون کلاب کار میکنه.

_قرارش برا کیه؟


-فردا شب

********

اونا تموم شب مدارکو بررسی کردن و برای فردا شب


برای تهیونگ و کوک جا رزرو کردن ...


خوشبختانه فقط یه هدف دیگه داشت که اونم


سه مین بود ,پسر بیست ساله ای که یه


دوست پسر داره ولی اونا


نمیذاشتن که اون قربانی بشه.


اما جنبه ترسناکش این بود که اون


میرسه به گزینه و هدف آخرش


یعنی تهیونگ!

********

بچه این پارت دو تا بخش داره که همین الان اپش میکنم🍓⭐⭐⭐⭐
ووت یادتون نره....






take off your mask 🎭Where stories live. Discover now