section 2 of part 19

22 3 0
                                    

بخش دوم پارت 19

________

*تهیونگ بهتره که قرصاتو بخوری ..

کوک در حالی که میزو جمع میکرد گفت..

^آره تهیونگ بهتره تو بری استراحت کنی ما اینجارو جمع میکنیم.

_باشه ممنون بچه ها ..ممنون کوک

کوک با لبخند تهیونگو نگاه کرد که وارد اتاقش شد ..

بعد از اینکه با هم خونه رو جمع و جورکردن ,یونگی و جیمین رفتن و کوک


بدرقشون کرد که جیمین وقتی کوک و بغل کرد آروم دم گوش ته گفت منتظرم که دست تو دست ببینمتون...

جیمین با خنده ای گفت و دست یونگی و گرفت و از خونه بیرون رفتن.

کوک هم آشپزخونه رو مرتب کردو رفت که یه سر به تهیونگ بزنه.

در اتاق آروم باز کرد و وارد اتاق شد و به در تکیه داد.

*توی خواب خیلی کیوت تری...

با صدای آرومی گفت و به تخت نزدیک شد و لبه ی تخت نشست و به قیافه ته


که موقع خواب شبیه خرسای بامزه میشد نگاه کرد.

با دست آروم موهاشو کنار زد و تبشو چک کرد ..

*خوبه تبش اومده پایین..

آروم از روی تخت بلند شد به سمت دیگه تخت رفت و آروم روی تخت


پشت ته خوابید :)


دستاشو آروم دور بدنه ته حلقه کرد و دستای ته رو گرفت و با آرامش جوریکه


بیدارش نکنه ...


و خودشو به ته آروم نزدیک کرد ..

*امیدوارم که اون فرصتو بهم بدی ..دوست دارم!

______


گاهی تموم شدن یه چیز بد به معنای شروع شدن یه چیز خوبه..

شاید وجود بعضی از آدمایی که تو زندگی ما رو ناراحت میکنن و به احساسات


ما ضربه میزنن تو زندگیمون لازمه ...

چون باعث میشن بفهمیم که آدمایی که الان کنارمونن چقدر برامون ارزش دارن.


کوک تو باعث شدی که دوباره زندگی کردنو یاد بگیرم!

( از تهیونگ جونگ کوک به کوک تهیونگ)



اشکام....هققققق

بچه ها این پارت و خیلی کم گذاشتم چون در واقع تو تا بخش یکی پارت قبل و یکی این که جفتشو با هم آپ کردم و اینکه پارت بعد قراره اتفاقات خیلی قشنگ و خفنی بیوفته 💕💕💕💕💕💕

take off your mask 🎭Donde viven las historias. Descúbrelo ahora