فقط کاور.......این دوتا اصن منو دیوونه میکنن🥺🥺🥺🥲🥲🥲🥲🥲🤌🏻🤌🏻🤌🏻🤌🏻💜💜💜💜💜💜💜🌈🤍🤍🤍🤍🤍🤍
_______
بلاخره پرونده تموم شده همشون در هم جمع شده بودن و جشن گرفته بودن...
فقط خودشون چهار تا بودن ...
-چرا شما در گوش هم انقدر پچ پچ میکنید ,ماهم اینجاییما
_جیمین ما باید یه چیزی بگیم بهتون...
تهیونگ هیجان داشت...البته تا وقتی که دوستش گند زد به همه چی...
-که با همید اکی اینو همه فهمیدن حالا نوشیدنی منو بیارید..
جیمین با لحن سرد و تند گفت...
^جیمین خب میزاشتی بگن..
یونگی با خنده به جیمین گفت...
^خب باشه تهیونگ میتونی بهمون بگی...
جیمین با هیجان فیکی گفت که همرو به خنده انداخت...
_دیوونه..
(دوست دارم جیمین و بگیرم بچلونم🤣🤌🏻)
__________
خب بعد از اینکه غذاشونو خوردن ,یونگی نوشیدنیش و برداشت و بلند کرد.
^خب به سلامتی زوج جدیدمون و پایان این پرونده...
همه شون لیواناشونو بهم زدند ...
*ته بریم؟
کوک به ته نگاه کرد در گوشش زمزمه کرد..
تهیونگ سرشو تکون داد.
_بچه ها ما میخوایم بریم...شب بخیر
-^شب بخیر ...
تهیونگ و کوک از جاشون بلند شدن و به سمت در خروجی رفتن..
*خب کجا دوست داری که بریم...
کوک دست تهیونگ و گرفت و سوارماشین شدن ..
_عااا نمیدونم
تهیونگ درحالی که کمربندشو میبست گفت ..
*بریم ساحل الان هواهم خوبه...
تهیونگ سرشو به معنی تایید تکون داد....
*خب تهیونگ حالا نظرت دربارم چیه؟
کوک در حالی که ماشینو میروند گفت...
_باید بگم؟
*دوست دارم بدونم..
_الان نمیگم
*چرااا
_چون دلم میخواد وقتی که دارم تو چشات نگاه میکنم بهت بگم
کوک با حرف تهیونگ خنده ای رو لبش اومد و باشه ای گفت و دستای تهیونگو گرفت.
___________

STAI LEGGENDO
take off your mask 🎭
Storie d'amore_همیشه دونستن حقیقت خوب نیست,همیشه حل کردن معماها و رسیدن به حقیقت قرار نیست مارو خوشحال کنه؛حداقل برا من اینطور نبود. _فکر نمیکردم که معمایی رو که حل میکنم ,طعمش قراره خودم باشم! _همیشه برداشتن ماسک از رو صورت کسایی که پرونده های کثیفی برای خودشون ...