Part 6 - My Omega!

808 177 173
                                    

پارت ششم: امگای من!

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

پارت ششم: امگای من!

- "من ازت خوشم میاد جیمین!"

جونگکوک با گفتن این جمله انگار یه سطل آب یخو روی جیمین خالی کرد.

+ "چی؟!"

امگا به وضوح رنگش پرید. اون داشت چرت میگفت مگه نه؟ داشت چرت و پرت میگفت و جیمین هم قرار نبود باورش کنه.

اما متنفر بود از اینکه حدسش درست از آب دراومد. یه حسی بهش گفته بود قراره همچین چیزی از آلفا بشنوه و با منطقش هم جور بود. وگرنه چه معنی‌ای میداد که اون عکسارو ازش بگیره؟!

توی صدم ثانیه به همه‌ی اینا فکر کرد و نگاهش به سردترین حالت ممکن رسید؛ طوری که جونگکوک رو ترسوند.

- "من ازت خوشم-..."

+ "شنیدم!"

جیمین با جدیت گفت و اجازه‌ی حرف زدن به پسر قد بلندتر نداد.

دستای جونگکوک هنوز بازوهای جیمینو گرفته بودن. آلفا نمی‌دونست باید چیکار کنه. عقب بکشه یا اینکه... از این جلوتر بره؟!
ولی نه!
این زیاده روی بود و جونگکوک تا همینجاشم زیادی رفته بود.

اما وقتی امگا نزدیک‌تر اومد، شوکه شد. صورت جیمین میلی متری بهش نزدیک میشد و جونگکوک رو توی موقعیت بدی قرار میداد.

قابلیت حرکتش محدود شده بود و همش بخاطر این بود که انتظار همچین حرکتی نداشت. تقریبا داشت گرمای نفسای مو صورتیو روی لباش حس میکرد.

آلفا به طرز شدیدا آزار دهنده‌ای مجذوب حرکت جیمین شده بود و نمی‌فهمید چی داره پیش میاد.
اون داشت چیکار میکرد؟ میخواست ببوستش؟!

چون دیگه چیزی نمونده بود لباشون همو لمس کنن و پلک‌های جونگکوک روی هم بیوفتن.

+ "ولی اگه فکر میکنی که... یک کلمه از حرفاتو باور کردم، اشتباه بزرگی کردی آقای جئون!"

BitterSweet | KookMinWhere stories live. Discover now