سلام سلام :))))
من اومدم با یه داستان جدید و نسبتا متفاوت!
اگه Bittersweet رو برای خوندن انتخاب کردید امیدوارم خوشتون بیاد 💛
سر نوشتن این فیکم تقریبا مثل Linos، خیلی قرار نیست سخت بگیرم و پیچیدهاش کنم. اما داستانشو خودم بیشتر دوست دارم :)
نمیخوام زیاد صحبت کنم فقط یه سری توضیح میدم. لطفا همه رو بخونید 🙏~ کاپل: کوکمین، یونمین، مخفی
~ ژانر: امگاورس، مدرسهای (دانشگاهی)، عاشقانه، اسمات.چندتا نکته:
• فیک امگاورسه و تا حدودی از قوانین این دنیا پیروی میکنه مگر اینکه بخوام چیزی اضافه کنم بهش!
• توی ژانرها school life یا همون ژانر مدرسهای آورده شده اما درواقع توی دانشگاه اتفاق میوفته و همشون دانشجو هستن.
• این فیک کاپل فرعی داره و شامل مثلث عشقی هم میشه.
• شخصیت و سن اعضا توی داستان هیچ ارتباطی با خودشون تو دنیای واقعی نداره و فقط از اسم و ظاهرشون استفاده شده.
• بعضی قسمتها به صورت فِیک توییت یا فِیک چت هست (اینشو هنوز تصمیم نگرفتم شامل چقدر از داستان میشه اما زیاد نیست)پ.ن: خب فعلا تا همینجا... اگه بازم نکتهای یادم اومد اضافه میکنم ♡
برخلاف بقیهی نوشتههام، داستان این فیکو از قبل طرح ریزی نکردم و فقط با ایدهی اولی که داشتم شروعش میکنم. یعنی برای اولین بار میخوام همراه داستان و شخصیتها پیش برم و خودم هیچ ایدهای از پایانش نخواهم داشت.
انقدر یهویی تصمیم به آپ گرفتم که نمیدونم قراره چی پیش بیاد واقعا :)))
و اینکه من کاملا تو نوشتن امگاورس جدیدم و خیلی امتحانش نکردم پس لطفا نسبت بهم صبور باشید 😊
خب دیگه خیلی حرف زدم.
خلاصهی داستان همونه که توی دیسکریپشن هست :)
پارت بعدی هم معرفی شخصیتهاس!
امیدوارم اگه خوندید، خوشتون بیاد، باهام همراه بشید و حمایتم کنید ♡~♡
بوس به همتون 💓💋
- Fika
VOUS LISEZ
BitterSweet | KookMin
Aléatoire~ تلخ شیرین [درحال آپ] جیمین از اینکه به اون مهمونی رفته بود، پشیمون بود. وقتی با اون آلفای اخمو برخورد کرد حتی پشیمونترم شد. اما چی میتونست به مزخرف بودن اون شب اضافه کنه؟! حتی نمیتونست حدس بزنه وقتی تصمیم گرفت توی اون دوربین عکاسی که پیدا کرده بو...