مطمعن باشم پارت معرفی دوباره خوندین!؟ تغییرات داشت ها!!!😀
اگه خوندین بفرمایید😌💋😂
*************************«یونا: کی آمادهی خوابه!؟
هر سه پسر 6ساله دوییدن وسط اتاق روی رختخواب هاشون خوابیدن و هیجان زده به یونا خیره شدن ، یونا لبخند زد رو به روشون نشست
جیمین: خاله یونا امشبم برامون قصه تعریف میکنید!؟
یونا: البته ارباب جوان ، امشب میخوام داستان ایهان بگم
نامجون: ایهان!؟
یونا: کسی که اختیار ماه داشت
تهیونگ: مگه کسی میتونه اختیار ماه داشته باشه!؟
یونا به چهرهی پسرکش لبخند زد
یونا: پس خوب گوش کنید!
هر سه نفرشون کنجکاو به یونا خیره شدن ، یونا برگشت از پنجره به ماه کامل خیره شد
یونا: قصهی ماه کوچولویی که روی صورتش پر از چال و چوله شد ، قصهی ماهای که عاشق شد ، ماه کوچولو مثل همیشه روی اسمون تیره و تاریکش نشسته بود و به چشمکای ستاره های درخشان نگاه میکرد ، به آقا خورشیدی که خوابیده بود و منتظر بود نوبتش بشه تا از زمین مراقبت کنه ، اونها باید از زمین رنگی منگی مراقبت میکردن ، ماه کوچولو کنجکاو شد این زمین چیه که باید نگاهش کنیم!؟ ، رفت جلوتر جلوتر تااینکه یک عالمه آدم های کوچولو دید که توی خونه هاشون خوابیدن ، یهو چشمش افتاد به یک پسر که با چشمای درشتش به اون نگاه میکرد ، ماه کوچولو یکم ترسید ولی وقتی دید پسر داره باهاش صحبت میکنه دلش خواست که دوست داشته باشه ، ماه کوچولو هر شب میرفت جلوی زمین وایمیستاد تا با پسرک صحبت کنه ، یهو به خودش اومد....عاشق شده بود ، ماه کوچولوی قصهی ما عاشق شده بود و این نمیتونست درک کنه ، اخه اون پسر با موهای حالت دارش چی داشت که اون مجبور میکرد هر شب باهاش صحبت کنه!؟ تمام ستاره ها متوجه عشق ماه شدن و اسم پسرک ایهان گذاشتن ، پسر بدون اینکه خودش بدونه پادشاه ماه شده بود
جیمین: پسرم عاشق ماه بود!؟
یونا لبخندی به چهرهی نگران ارباب کوچک زد
یونا: خب یک شب اون پسر با ماه صحبت نکرد ، ماه کوچولو هرشب به امید دیدار دوباره میتابید اما دیگه خبری از پسرک نبود ، ماه ناامید شد تا اینکه ستاره ها پیام اخر اون پسرک براش اوردن ، ماه کوچولو الان که دارم این نامه رو برات مینویسم من دچار سلنوفایل شدم ، همه میگن یک بیماریه و من دیوونه شدم اما من میگم کسی که دیوونهوار عاشق ماه شده و میپرستش ، احتمالاً توی آسمون نشستی و داری به قصهی ستاره ها گوش میدی ، من دلم برات خیلی تنگ شده ، میشه بیای دنبالم من و ببری پیش خودت؟ زمین خیلی سرده ، آدماش خیلی بد شدن ، من دلم میخواد بیام و تو آسمون با تو زندگی کنم
أنت تقرأ
👑คy♄คภ👑
أدب الهواة🤍Ayhan🤍 🤍پادشاه ماه🤍 🌑🌒🌓🌔🌕🌖🌗🌘🌑 _ شطرنج برعکس همه ی بازی ها به هیچ شانس بستگی نداره. اینجا هرچی عوضی تر باشی برندهای...اینجا هر چی باهوش تر هم باشی برندهای ، ولـی وقتی هوش و عوضی بودن کنار هم باشن....درست مثل ترکیب کیش و مات نابودت میک...