թคгt 26 🤍👑🖤

501 87 31
                                    

از دید تهیونگ

به چهره‌ی رنگ پریدش خیره بودم ، لبای همیشه سرخش سفید شده و ترک برداشته بودن ، زیر چشماش بخاطر گریه زیاد گود رفته و دستاش هم باندپیچی شده بودن ، به گفته‌ی جین فهمیدم از اعصبانیت دستاش به آسفالت کوبیده و زخمشون کرده

جکسون: خیلی ضعیف شده

نگاهم از جیمین گرفتم

جکسون: شما جفتش لی تهیونگ هستین درسته؟

سرم تکون دادم یک نفس عمیق کشید وسایلش جمع کرد و از روی تخت بلند شد ، رو به روی هم ایستادیم

جکسون: جکسون هستم پزشک شخصیش

دستاش اورد جلو باهاش دست دادم

تهیونگ: خوشبختم ، حالش چطوره؟

جکسون: باید استراحت کنه ، شما دوتا پیوند خون انجام دادین؟

تهیونگ: اره

جکسون: خوبه ، بخاطر پیوند وضعیتش رو به بهبودیه اما بخاطر ناپدید شدن لونیکا گرگش ناارومه

یک نفس عمیق کشیدم نگران به جیمین نگاه کردم

یونگی: تهیونگ پیداش میکنیم

نامجون: من به جاکوب خبر دادم گفت هر چیزی پیدا کرد بهمون اطلاع میده

با ویبره‌ی موبایل روی میز سریع برشداشتم

یک ویدیو از لونیکا فرستاد ، با اسباب بازی های اطرافش سرگرم بود

Oups ! Cette image n'est pas conforme à nos directives de contenu. Afin de continuer la publication, veuillez la retirer ou mettre en ligne une autre image.

یک ویدیو از لونیکا فرستاد ، با اسباب بازی های اطرافش سرگرم بود

جیمین: ص.صدای لونیکاست!؟

سرم سریع بالا اوردم جیمین روی تخت نشست ، چشماش دوباره از اشک پر شد کنارش روی تخت نشستم

تهیونگ: بهتری؟

گوشی از دستم گرفت ویدیو پلی کرد ، اشکاش سرازیر شدن موبایل از دستش گرفتم

جیمین: ب.بدش هق

بغلش کردم و سرش بوسیدم

👑คy♄คภ👑Où les histoires vivent. Découvrez maintenant