از دید جیمین
روی زانو هام نشستم گل های سفید روی سنگ قبر خاله گذاشتم به عکس هر سه نفرشون نگاه کردم ، لبام روی هم فشوردم آروم بلند شدم کنار تهیونگ و نامجون ایستادهام هر کس بهمون تسلیت میگفت ازش تشکر میکردیم ، از صبح درگیر خاکسپاری بودیم و بدنم دیگه داشت کم میوورد با حس بالا اومدن محتویات معدم عذرخواهی کردم دوییدم از جمعیت دور شدم ، سرم سمت جو خم کردم عوق زدم چیزی نخورده بودم که بالا بیارم فقط به معده و گلوم فشار میومد ، دست یکی روی شونهام حس کردم سرم بالا اوردم چشمام اشک زده بود تهیونگ نگران نگام کرد
تهیونگ: جیمین خوبی؟!
برگشتم سمتش به جو تکیه زدم دستاش دور کمرم حلقه کرد ، بغضی که از صبح راه گلوم بسته بود ترکید ، سرم داخل گردنش بردم هق زدم یک دستش روی سرم گذاشت موهام نوازش کرد ، با رایحهی اقیانوسش کم کم آروم شدم ازم فاصله گرفت دستمال پارچهایش از جیبش بیرون اورد اشکام پاک کرد دستش روی بینیم گذاشت متعجب بهش خیره شدم
تهیونگ: میخوام بینیت بگیرم!
چندش صورتم عقب بردم دستمال ازش گرفتم ، خندید نزدیکم شد پیشونیم بوسید
جیمین: بهتره رعایت کنیم مارو باهم ببینن دردسر میشه
تهیونگ: اهمیتی نمیدم
جیمین: بهتره بدی کیم تهیونگ
تهیونگ: واو اینجوری صدام میزنی حس غریبی میکنم!
لبخند زدم لباش کوتاه بوسیدم
جیمین: بهش عادت میکنی
شیطون سرم نزدیکش بردم
جیمین: فکر نمیکردم از یک کیم جدا بشم به یک کیم دیگه متصل میشم!
سرش داخل گردنم برد بینیش روی شاهرگم کشید بوسید
تهیونگ: فردا وارد رات میشم
شکه ازش فاصله گرفتم با چشمای خمارش بهم خیره بود لبخند زد
تهیونگ: تا وقتی آماده نباشی بهت دست نمیزنم
گیج نگاهش کردم با متوجه شدن منظورش دست به سینه اخم کردم
جیمین: پس با کی میخوای بگذرونیش؟!
تهیونگ: با هیچکس! معمولا این موقع خودم تو یک ویلا بیرون از شهر مخفی میکنم
چشمام از اشک پر کردم
جیمین: تو نمیخوای با من بگذرونیش!؟
شکه و ترسیده بازوهام گرفت
تهیونگ: ج.جیمین چی میگی!؟
جیمین: مگه من جفت تو نیستم؟
تهیونگ: معلومه هستی!
جیمین: پس باید راتت همراه من بگذرونی!
تهیونگ: نمیشه
ازم فاصله گرفت چشمام چرخوندم یقش گرفتم برگردوندمش سمت خودم
VOCÊ ESTÁ LENDO
👑คy♄คภ👑
Fanfic🤍Ayhan🤍 🤍پادشاه ماه🤍 🌑🌒🌓🌔🌕🌖🌗🌘🌑 _ شطرنج برعکس همه ی بازی ها به هیچ شانس بستگی نداره. اینجا هرچی عوضی تر باشی برندهای...اینجا هر چی باهوش تر هم باشی برندهای ، ولـی وقتی هوش و عوضی بودن کنار هم باشن....درست مثل ترکیب کیش و مات نابودت میک...