از دید تهیونگ
با عجله وارد عمارت شدم دوییدم از پله ها بالا رفتم ، فرمون گل بنفشه کل فضارو پر کرده بود سمت اتاق خواب رفتم در با ضرب باز کردم که جیمین روی تخت دیدم ، اطرافش با لباسام پر کرده بود و به خودش میپیچید ، فورومون هاش کم کم داشت روی منم تاثیر میذاشت کراواتم شل کردم سمتش قدم برداشتم
تهیونگ: امگا
برگشت سمتم بینی و گونه هاش سرخ و چشمای یخیش از اشک خیس بودن ، آروم بلند شد روی زانوهاش نشست ، بدن سفیدش فقط با پیراهن قرمزم پوشیده شده بود لبم کوتاه گاز گرفتم حساس گرما شدید کردم کتم در اوردم و مشغول باز کردم دکمه های پیراهن سرمهایم شدم
جیمین: ا.الفا...
فرمون هام آزاد کردم ، دستاش سمتم دراز کرد
جیمین: بهت نیاز دارم
گرگم زوزه کشید پیراهنم روی زمین پرت کردم سمت تخت قدم برداشتم
تهیونگ: بیا جلو
چهار دست و پا به لبهی تخت نزدیک شد ، فکش گرفتم لباش از هم فاصله دادم سرم کمی پایین اوردم
تهیونگ: چی میخوای امگا!؟
جیمین: ا.الفام
لب پایینش کوتاه بوسیدم ، آروم روی تخت هلش دادم روش خیمه زدم دستاش دور گردنم حلقه کرد
جیمین: لمسم کن ل.لطفا
سرم داخل گردنش بردم و یک دستم روی بدنش کشیدم
تهیونگ: امگای زیبای من
جیمین: هق الفا
بدنش زیر لمس هام پیچ و تاب میخورد لبخند زدم خط فکش بوسیدم
تهیونگ: مراقبتم عزیزم
زبونم روی لاله گوشش کشیدم و دستم سمت پایین تنش بردم و عضو خیسش تو دستم گرفتم
جیمین: ا.اه
دستم حرکت دادم و مشغول مک زدن سینه و گردنش شدم
جیمین: الفاااا
داخل دستم اومد شکه تک خنده زدم ازش فاصله گرفتم
تهیونگ: سریع بود!!
رنگ چشماش به حالت عادی برگشت نگاه خجالت زدش ازم گرفت
تهیونگ: خوبی؟
نفس نفس میزد لباش با زبونش خیس کرد
جیمین: ق.قرص هام یادم رفت
اخم کردم و بلند شدم ، دستام با دستمال تمیز کردم
تهیونگ: بهت گفتم دیگه نباید قرص بخوری ، به گرگت آسیب میزنه
روی تخت آروم نشست و پیراهنم از روی شونش افتاد
جیمین: تو الان سرت شلوغه
ESTÁS LEYENDO
👑คy♄คภ👑
Fanfic🤍Ayhan🤍 🤍پادشاه ماه🤍 🌑🌒🌓🌔🌕🌖🌗🌘🌑 _ شطرنج برعکس همه ی بازی ها به هیچ شانس بستگی نداره. اینجا هرچی عوضی تر باشی برندهای...اینجا هر چی باهوش تر هم باشی برندهای ، ولـی وقتی هوش و عوضی بودن کنار هم باشن....درست مثل ترکیب کیش و مات نابودت میک...