թคгt 34 🤍👑🖤

493 80 32
                                    

از دید تهیونگ

با عجله وارد عمارت شدم دوییدم از پله ها بالا رفتم ، فرمون گل بنفشه کل فضارو پر کرده بود سمت اتاق خواب رفتم در با ضرب باز کردم که جیمین روی تخت دیدم ، اطرافش با لباسام پر کرده بود و به خودش میپیچید ، فورومون هاش کم کم داشت روی منم تاثیر میذاشت کراواتم شل کردم سمتش قدم برداشتم

تهیونگ: امگا

برگشت سمتم بینی و گونه هاش سرخ و چشمای یخیش از اشک خیس بودن ، آروم بلند شد روی زانوهاش نشست ، بدن سفیدش فقط با پیراهن قرمزم پوشیده شده بود لبم کوتاه گاز گرفتم حساس گرما شدید کردم کتم در اوردم و مشغول باز کردم دکمه های پیراهن سرمه‌ایم شدم

جیمین: ا.الفا...

فرمون هام آزاد کردم ، دستاش سمتم دراز کرد

جیمین: بهت نیاز دارم

گرگم زوزه کشید پیراهنم روی زمین پرت کردم سمت تخت قدم برداشتم

تهیونگ: بیا جلو

چهار دست و پا به لبه‌ی تخت نزدیک شد ، فکش گرفتم لباش از هم فاصله دادم سرم کمی پایین اوردم

تهیونگ: چی میخوای امگا!؟

جیمین: ا.الفام

لب پایینش کوتاه بوسیدم ، آروم روی تخت هلش دادم روش خیمه زدم دستاش دور گردنم حلقه کرد

جیمین: لمسم کن ل.لطفا

سرم داخل گردنش بردم و یک دستم روی بدنش کشیدم

تهیونگ: امگای زیبای من

جیمین: هق الفا

بدنش زیر لمس هام پیچ و تاب میخورد لبخند زدم خط فکش بوسیدم

تهیونگ: مراقبتم عزیزم

زبونم روی لاله گوشش کشیدم و دستم سمت پایین تنش بردم و عضو خیسش تو دستم گرفتم

جیمین: ا.اه

دستم حرکت دادم و مشغول مک زدن سینه و گردنش شدم

جیمین: الفاااا

داخل دستم اومد شکه تک خنده زدم ازش فاصله گرفتم

تهیونگ: سریع بود!!

رنگ چشماش به حالت عادی برگشت نگاه خجالت زدش ازم گرفت

تهیونگ: خوبی؟

نفس نفس میزد لباش با زبونش خیس کرد

جیمین: ق.قرص هام یادم رفت

اخم کردم و بلند شدم ، دستام با دستمال تمیز کردم

تهیونگ: بهت گفتم دیگه نباید قرص بخوری ، به گرگت آسیب میزنه

روی تخت آروم نشست و پیراهنم از روی شونش افتاد

جیمین: تو الان سرت شلوغه

👑คy♄คภ👑Donde viven las historias. Descúbrelo ahora