«Chapter : 20»«شجاعت تغییر یک رویا»
بکهیون به تلفنش که همینطور پشت سرهم به زنگ خوردن ادامه میداد توجهی نکرد ولی وقتی که زنگ خوردنش ادمه دار شد از جیبش بیرونش اورد و دستش رو روی دکمه قرمز رنگ کشید و دوباره توی جیبش برگردوندش. سعی کرد ذهنش رو با رقصیدن خالی کنه!
تائو کریس بهت زده به پسر وسط دنس فلور که با کم مونده بود با روسپی ها جاش عوض بشه خیره شده بودند و بعد از چند لحظه نگاه نگرانشون رو باهم مبادله کردند و دوباره به مرکز بارکلابی که به پیشنهاد بکهیون توش بودند، خیره شدند.این دو سه روز گذشته رو انقدر عجیب غریب رفتار کرده بود باعث شده بود هردوشون بدون دلیل خاصی نگرانش بشند.
همیشه کل مدت رو توی اتاق تمرین میگذروند و همیشه به خاطر این که مجبور بود شب ها رو با استاد تکواندوش تمرین کنه کل برنامه هاشون رو کنسل میکرد و تا از تمرینات روزانه پیانوش جا نمونه و دستش ریتمش رو از دست نده!
ولی این اون دو شب گذشته رو پشت سرهم حتی سر تمرین تکواندوش نرفته بود و با اونا فقط برنامه پارتی چیده بود و تا جایی که میتونست توی دانشگاه ول می چرخید.
تائو و کریس نمیدونستند چرا باید به خاطر این وضعیت نگران باشند وقتی بکهیون اینقدر خوشحال و سرحال به نظر می رسید؟ ولی یه جایی از وجودشون بهشون اطمنیان میداد که یه اتفاقی افتاده... یه چیزی سرجاش نبود!
بکهیون رقصیدنش رو تموم کرد و سر میزی که دوستاش پشتش بودند، برگشت و به تائو و کریس چشمک ظریفی زد و یکی از لیوان هایی کوچیکی که احتمالا توش ویسکی یا هر چیز دیگه که اصلا به محتویاتش اهمیت نمیداد، بود رو بدون مکث سر کشید.
تائو کریس نگاهی بین خودشون رد و بدل کردند و سعی کردند زیاده روی نکنند ولی هردوشون همزمان نگرانیشون رو بروز دادند:
-بکهیون نمیخوای اروم اروم پیش بری؟
-واقعا مطمئنی نیاز به کمک نداری؟ چیزی نشده؟
بکهیون به تائو و کریس که زیادی نگرانش بودند و اینو حتی با نگاه کردن بهشون میفهمید، خندید. مثل اینکه بالاخره صبر دوست هاش تموم شده بود و داشتند ازش میپرسیدند باعث شد روی صندلی روبروشون بشینه و بخواد که تصمیمش رو براشون توضیح بده.
الکل هایی که تو اون شب خورده باعث شده بود زیاد به جمله بندی و مقدمه چینی دقت نکنه و یک راست بره سر اصل مطلب!
-میخوام پیانو رو ول کنم!
تائو از شدت شوکی که بهش وارد شده بود، قلپی که از نوشیدنیش توی دهنش بود رو که کلا بین بالا بردن گلس و مزه مزه کردن نوشیدنی توش سه ثانیه هم فاصله نبود رو با همون سرعت بیرون پاشیدش و خوشبختانه خیلی میلی متری از کنار بکهیون گذشت و پسری که با یه نیش باز داشت بهشون راجع به رها کردن رویا و ایندش میگفت رو تبدیل به یه موش ابکشیده نکرد.
YOU ARE READING
🥇𝑄𝑢𝑎𝑖𝑒𝑡𝑒𝑟 𝐼𝑠 𝐿𝑜𝑢𝑑𝑒𝑟 🥋
Fanfiction🏅Quieter is louder🥋 🥂:Couples: ChanBaek . Hunhan 🥂: Genre: Romance . Dram . Flaff . SportAU! . NC+18(🤔) 🥂: Author: Pati :) 🥂: Tel Me: @t_a_r_a_n_Pati 🥂: پنج شنبه ها 10-12 شب 💒About: بکهیون دانشجو ترم یک دانشگاه هنر که تمام دنیاش نشستن روی...