لبخند

195 54 34
                                    

بخش یازدهم: لبخند

بعد از مدت‌ها توی این روز لبخند زدم. با خورشید نسبتی داری؟

***********************

وقتی آدرس رو از ییبو گرفت، می‌تونست متوجه تعجب پسر بشه. شاید هیچوقت فکر نمیکرد جان بخواد توی همچین روزی کنارش باشه. 

اون همیشه تنهایی رو ترجیح میداد. حتی دلش نمی‌خواست عمه‌ش همراهیش کنه؛ اما انگار حساب جان فرق داشت. بلافاصله بعد از درخواست آدرس اون رو به مرد داده بود. شاید واقعاً دلش می‌خواست کسی کنارش باشه که درکش میکنه.

می‌دونست جان همون آدمه... می‌دونست جان در کنار تمام لجبازی‌هایی که گاهی وقت‌ها نشون میده، به خوبی درکش میکنه و شاید همین باعث شده بود که بدون فکر کردن به چیزی آدرس جایی که حضور داره رو بهش بده. 

***********************

جان نمی‌دونست امروز سالگرد مرگ پدر ییبو هست؛ وگرنه قبل از اینکه مادرش بگه اونجا حضور پیدا میکرد. ییبو براش به شدت اهمیت داشت و دوست نداشت توی همچین روزی پسر رو تنها بذاره. 

وقتی به مکان رسید، از ماشینش پیاده شد. دسته گلی که برای پسر خریده بود رو برداشت و به سمت مقصد مورد نظرش حرکت کرد. از همین فاصله می‌تونست متوجه پسری با شونه‌های پهن بشه. آروم حرکت کرد تا اینکه دقیقاً پشت ییبو قرار گرفت؛ ولی قبل از اینکه چیزی بگه، صدای پسر رو شنید: 

رسیدی!

واقعاً چه توقعی داشت ییبو متوجه حضورش نشه؟ آروم سری تکون داد و گفت:

حالت خوبه؟ 

ییبو به سمت جان برگشت و با دیدن دسته گلی که توی دستش بود، گفت:

احساس میکنم با دیدن گل‌ها حالم بهتره! 

جان لبخندی زد، دسته‌گل‌ رو به سمت ییبو گرفت و گفت:

متاسفم!

ییبو بدون هیچ حرف خاصی دسته‌گل رو گرفت. اصلاً نیازی به حرف زدن بود وقتی چشم‌هاش تمام احساسات رو به تصویر می‌کشید؟ 

گل‌هارو توی گلدونی که کنار یادبود پدرش قرار داشت، گذاشت! هرچند یکی از گل‌هارو جدا کرد. نمی‌تونست از اولین گلی که جان خریده بود به همین راحتی گذر کنه! این یکی از باارزش‌ترین یادگاری‌هاش بود! 

***********************

فلش بک

روزها برای ییبو در بدترین شکل می‌گذشت. هیچوقت فکر نمیکرد این همه مدت از پدرش دور باشه. چرا پدرش هر چه سریع‌تر به دیدنش نیومد؟ مگه مرد نگفته بود هر جا باشه صدای قلب دلتنگش رو می‌شنوه و خودش رو میرسونه؟ پس الان کجا بود؟ 

حتی نمی‌تونست لب باز کنه و از مادرش بپرسه؛ چون به وضوح متوجه شده بود مادرش حتی شب‌ها نمیتونه بخوابه. 

𝐼 𝑀𝑖𝑠𝑠 𝑌𝑜𝑢Where stories live. Discover now