Part 21-22

115 18 2
                                    

Part 21

هری مدام گوشیشو چک میکرد تا شاید پیامی از هرماینی بگیره اما انگار آب شده بود و رفته بود تو زمین. کل روز تو اتاقش راه میرفت و هر از گاهی از پنجره به بیرون نگاه میکرد
ه:دختره ی احمق.چرا ریدی تو دوستیمون؟
غرغر کردو برای بار دهم از پنجره به بیرون نگاه کرد ودید دراکو داره به سمت خونش میاد پس سرشو بیرون برد تا سلام علیک کنه
ه:هی بلوندی
دراکو نگاهی به هری کردو سریع نگاهشو دزدید.هری از اینکارش تعجب کردو دوباره برگشت داخل؛ اون دیروز باهاش خوب برخورد کرد اما حالا تصمیم گرفت که بهش بی توجهی کنه؟ جالبه
ه:نادیدم گرفت؟اما چرا؟
به بیرون نگاه کردو دراکو رو ندید و ناامید از اینکه تنها دوستشم از دست داده رو تختش نشست
ه:شاید باید همینطور باشه.کجای من شبیه بچه های نرماله؟
هنزفری رو تو گوشش گذاشت.یه آهنگ متال گذاشتو صداشو تا ته زیاد کرد.از پنجرش به آسمون نگاه کردو چشماشو بست و متن آهنگ رو زمزمه میکرد.وقتی دوباره چشماشو باز کرد هوا تاریک شده بودو حتی یک دقیقه هم از تختش پایین نیومده بود.زیر پتو رفت تا بخوابه اما صدای زدن به در به گوش رسیدو منصرفش کرد
ه:بله؟
ل:عزیزم میتونم بیام تو؟
بعد از تایید هری،لیلی با یک سینی خوراکی داخل شد
ه:میل ندارم.زحمت نکش
ل:از صبح هیچی نخوردی
ه:احساس گرسنگی نمیکنم
لیلی سینیو رو تخت گذاشت و کنار هری نشستو دستشو گرفت
ل:میخای بهم بگی چه بلایی سر دوستیت با هرماینی اومد؟
ه:نه واقعا دوست ندارم راجبش صحبت کنم
ل:بینتون اتفاقی افتاد ؟
ه:منظورت چیه؟
ل:میدونی منظورم چیه
ه:عام،نه
ل: وقتی داشت از خونه میرفت لباسش رو برعکس پوشیده بود
ه:اوه
هری دستپاچه از مکالمه ای که با مادرش داشت پشت گردنشو خاروند و از ارتباط چشمی پرهیز کرد. اخه چی باید میگفت؟ مثلا میگفت اره دور از چشم تو با رفیقم علف دود کردم و افتادیم رو هم؟مادرش اگه اینارو میشنید با خودش چه فکری میکرد؟
ل:باهم سکس داشتید؟
هری شوکه از سوال ناگهانی و صریح مادرش دستپاچه تر از قبل شد و سریعا جواب داد
ه:اوه گاد نه معلومه نه
ل:پس مشکل کجاست؟
ه:مشکل دقیقا همینجاست.اون مثل خواهرمه نمیتونم بهش به دید دیگه ای نگاه کنم
ل:اوه.عشق یک طرفه درسته؟البته واضح بود چون هرماینی همیشه بهت توجه ویژه ای داشت.اما پیشنهاد میکنم شرایطو باهاش درست کنی اون دوست خوبیه و از دست دادنش به نفعت نیست
ه:بهش پیام دادم اما جوابمو نمیده
ل:فردا به دیدنش برو و از دلش در بیار
ه:باشه این آخرین راه ارتباطی باهاشه
ل:راستی خاطرخواه جدید پیدا کردی؟
ه:چی؟
ل:این کیک‌ برای تو فرستاده شده این نامه هم همراهش بود
هری با تعجب نامه رو از لیلی میگیره و بازش میکنه

(متن نامه)
سلام هری،متاسفم بابت رفتارم اما به دلیلی نمیتونستم بهت توجه کنم برای معذرت خواهی این کیکو برات میفرستم این طعم مورد علاقه خودمه.راستی اگر ما دوستیم میخواستم بهت اطلاع بدم که من گوشی ندارم اما میتونیم بعد از نیمه شب همو ببینیم بهتره به پاتوق من بیای.اگر از رو به روی خونتون به ماه نگاه کنی متوجه منظورم میشی امیدوارم بتونم ببینمت از طرف بلوندی

More painful than before Where stories live. Discover now