Part 55-56

83 14 11
                                    

«قطعا میدونید که این قسمت مناسب افراد خجالتی و حساس نیست:|🔞»
Part 55

دراکو هریو به تخت تکیه دادو روی رون پاش نشست جوری که باسن گردش دقیقا روی بمب ساعتیش تنظیم شده بود
د:فانتزی من یه ددیه سکسی مثل توعه
صورتشو به صورت هری نزدیک کردو با صدای آروم زمزمه کرد
د:میدونی چیزی که بیشتر از همه هورنیم میکنه چیه؟
هری نیشخند زدو با صدای لرزون جواب داد
ه:چیه بیبی؟
د:وقتی با تمام وجودت منو میخای.اینو از هر لمس کوچیکو بزرگت میفهمم و بهم احساس قدرت میده
دستای بزرگ هریو گرفتو روی باسنش گذاشت. هری بدون هیچ مکثی باسنشو تو دستای بزرگش مچاله کردو دراکو با حیله گری ناله کرد
د:عاح.منظورم همین بود ددی دقیقا همین
لبای صورتیو کوچولوشو جلو بردو بوسه خیسی زیر گوش هری گذاشت.دستاشو دور گردنش حلقه کردو به آرومی باهاش حرف میزد چون میدونست همین ولتاژ پایین باعث میشه آمپر بچسبونه
د:بیبی عاشق بازی کردنه.این ددیو هورنی تر میکنه؟
مثل یک مار خوش خط و خال که طعمشو اسیر خودش کرده رو بدنش میخزید و پسر بیچاره رو محتاج تر از قبل میکرد
ه:ددی بهت نیاز داره لاو
دراکو گردن هریو خیس میبوسیدو میمکید. صدای بوسه هاش تپش قلب هریو بیشتر کرده بود. دستشو رو سینه های ورزیدش میکشیدو خودشو بهشون میمالید.اون لعنتی میدونست که این رفتار اغواگرانش پسر جوان رو هر لحظه نیازمند تر از قبل میکنه در حدی که در نهایت برای ارضا شدن التماس کنه
ه:اوه گاد.نمیتونم.نمیتونم تحمل کنم
همه چیز طبق برنامه پیش رفت و هری تو یه حرکت خودشو بالا کشید و اومد رو دراکو و مخالف جهتی که بود روش خیمه زد
ه:تو میدونی که ددی زیاد صبور نیست و با قلبش بازی میکنی، تاوان حیله گر بودنتو با چی میدی؟
هری نیشخند زدو پاهای دراکو رو از هم باز کرد
د:این نمایش برای من جذاب تر از اینه که به یک حرکت درامتیک بچگانه تشبیه بشه و در ضمن؛ این فانتزی منه پس به روش من انجامش میدیم
هری به نشانه اعتراض ناله کرد اما دراکو سریع وارد عمل شدو با بوسیدن لباش افسارشو به دست گرفت...با ولع میبوسیدشو با ناخوناش رو کمر هری خراشای بلند ایجاد میکرد. لعنت، اون واقعا تو دیوونه کردن پاتر ماهر بود
ه:عاح...این خیلی هاته
د:اوه یکی اینجا فتیش درد داره؟
دراکو نیشخند زیرکانه و پیروزمندانه ای زد و  همینطور که هری روش خیمه زده بود سینشو بوسیدو خودشو از زیرش به پایین میکشید.تمام مسیر تنشو بوسیدو رسید به عضو هاردو قرمز شدش. با انگشتای باریکش گرفتشو به زبونش کوبیدش
ه:اوه فاک
هری زیر زمزمه کرد و تلاش کرد به خودش مسلط باشه اما بیخیال، مگه زبون داغ و خیس بلوندی بهش اجازه خودداری میداد؟ پس سرشو رو تخت گذاشت و کمرشو بالا آورد تا دراکو بتونه براش ساک بزنه و از درد زیر شکمش خلاصش کنه
د:پس میتونه تا این حد سفت و برجسته بشه؟ واو تحت تاثیر قرار گرفتم
انگشتاشو به ارومی دورش حلقه کرد و با چشمای حریص و آلوده به شهوتش تحسینش کرد
د:باید اعتراف کنم که بدجوری دلم براش تنگ شده بود
سر عضوشو تو دهنش فرو بردو با دست دیگس باقی موندشو به نرمی لمس میکرد. چرخش زبون ماهرش در کنار لبای سرخش که با استعداد خاصی درحال مکیدن عضو ددی بود پسر بیچاره رو هر لحظه به رهایی نزدیک تر میکرد
ه:اوووووم...بیب عاح
دراکو دهنشو بیشتر باز کردو حجم بیشتریو وارد دهنش کرد. هری بی نهایت هورنیو هات بود پس از فرصت استفاده کردو یه ضربه به دهنش زدو عضوش به ته حلق دراکو برخورد کرد
د:هاق
با برخورد هیولا به ته حلق دراکو چنین صدایی ایجاد شد و دروغ چرا؟ در حالت نرمال شاید از این حرکت چندشش میشد اما نوازش ماهیچه های نرم و تحریک کننده گلوش واقعا تحریک کننده بود مخصوصا وقتی با چشماش تایید میکرد که از پر شدن دهنش توسط دیک ددی خیلی خیلی خوشحاله. هری سرشو رو تخت گذاشته بودو تو دهن دراکو تلمبه میزد.این صدا مدام تکرار میشدو باعث میشد هری به قدری تحریک بشه که بخاد فریاد بزنه.سرعتش بالا بودو دراکو با هر ضربش جا به جا میشد.پس با آخرین ضربه خودشو تا ته تو دهنش فرو کردو بعد از مکث کوتاهی عقب کشید.بزاق دراکو روی دیکش برق میزدو پسر کوچولو زیرش به سرفه افتاده بود
ه:نمیتونم بگم لذتی بالاتر از دهنت وجود داره لاو
دراکو که درحال تمرکز روی نفساش بود به سختی لبخند زد چون تایید گرفتن از ادم سخت پسندی مثل هری کار هرکسی نبود اما اون تونسته بود این تاییدو ازش بگیره
د:کجاشو دیدی؟ میتونم کاری کنم به گریه بیوفتی
هری پوزخند زد و با چشمای خمارش نیپلای برجسته ی بلوندیو دید زد. باید اعتراف کنه که در کل عمرم نیپلایی به این زیبایی و خوردنی ندیده بود نه حتی توی زنایی که تاحالا باهاشون بوده. دراکو مظهری از زیبایی بود و حیفش میومد که با لمس نکردن بدنش این زیباییو هدر بده پس انگشتش به سمت سینه هاش حرکت کرد و ادامه داد
ه:اونی که قراره به گریه بیوفته تویی لاو اما چرا با صدای هق هق فضارو مسموم کنیم وقتی میتونیم بهترین استفاده رو از ناله های سکسیت ببریم؟ پس دست دست نکن و به ددی یه سواری خوب بده بیبی
هری رو تخت دراز کشیدو دراکو در جهت برعکس اون با باسن روی عضوش نشست
د:هرچی تو بخای ددی
با نشون دادن حرف شنوی اش بار دیگه قلب هری رو لرزوند اما پسر بیچاره در موقعیتی نبود که واکنش احساسی بهش نشون بده
ه:فاعاک..بدنت..بدنت خیلی داغه
دستاشو رو پهلوی دراکو گذاشت تا بتونه کنترل بدنشو به دست بگیره
د:اووووم ددی بیشتر..بیشتر میخام
هری عضو کلفتو بزرگشو وسط چاک دراکو کشیدو خیسش کرد. بلوندی هم خودشو عقب جلو میکردو کارو برای هری اسون تر میکرد
ه:بهشتتو بهم نشون بده لاو
دراکو به کمرش قوس دادو باسنش بالا تر اومدو با دستاش لپاشو از هم باز کرد
ه:هنوزم کوچولو و تنگه.عاح.میخام جرش بدم
هری انگشت شصتشو جلو بردو روی رینگ نیازمندش کشید
د:میتونی هرکار که میخای باهام بکنی..حتی اگه پاره کردن رینگ تنگ و خیسم باشه
حرفای دراکو مثل هیزم به اتش شهوت هری ریخته میشد و هر لحظه شعله ی وجودشو داغ تر میکرد
ه:پس میخای که جرت بدم؟اره؟ تو اینو میخای؟
با دستش عضو بی قرارشو رو رینگ دراکو که از نیاز جمع میشد تنظیم کردو پهلوهاشو گرفتو به پایین فشارش داد
د:هاح هز
دراکو از درد ناله کرد چون سرش با سختی وارد شد و برای شروع خیلی زیاد بود
د:این لعنتی برای من زیادی بزرگه
ه:عاح...تنگیت خونو تو بدنم به جریان میندازه
هری بیشتر خودشو بهش فشار دادو با فشار بعدی تا نصفه واردش شد. دراکو که نفسش از حجم قابل توجهی که دیواره هاشو باز کرده بود بند اومده بود دستاشو رو انگشتای هری که دو طرف پهلوهاش بودن فشار داد و سعی کرد با بسته نگهداشتن دهنش از جیغ زدن جلوگیری کنه
ه:بهت قول میدم اگه ساکن بمونی لذت بزرگیو از دست میدی
به باسن دراکو اسپنک زدو پسر کوچولو به کمرش قوس دادو دستاشو دو طرف هری گذاشتو به آرومی روی عضوش بالا پایین میشد
د:عاح ددی عاح...داره جرم میده
ه:همینه لاو..همینطور به کشیدنم داخلت ادامه بده عاح
هری لبشو به دندون گرفتو پهلو های دراکو رو فشار داد تا متوقفش کنه.بلوندی صبر کردو هری شروع کرد به زدن تلمبه های محکمو سریع
د:اوه گاد.اوه گاد.عاح.عاححححح عاحححح
هری با سرعت زیاد بهش ضربه میزدو بالز های بلوندیو تحریک میکرد
د:عاحححح ددی همونجا عاح عاح فاک ددی همونجا
دراکو ناله کردو التماس کرد تا هری سریعتر به پروستاتش بکوبه.صدای برخورد باسن دراکو به لگن هری مثل صدای دست زدن شده بودو به بلندی تو اتاق میپیچید
ه:اوه.اوه.فاکککککک
هری سرشو تو بالشت فرو کردو محکم به دراکو میکوبید
د:عاح هری ن..نه..فاک
میتونست جریان پیدا کردن لذت رو در رگ هاش حس کنه و با هربار برخورد دیک هری به پروستاتش پیچش عمیقی زیر دلش حس میکرد و این جریان تا عضو سرخ شده از نیازش ادامه پیدا میکرد
د:عاح عاححح فاعااااااعاااااک
هری به سختی میتونست ببینه اما با هربار پریدن دراکو متوجه کام سفید رنگش میشد که با شتاب ازش خارج میشد و به جلو پرتاب میشد و میتونست قسم بخوره ک این زیبا ترین صحنه ای بود که توی همه ی سکساش تا به امروز دیده
ه:میتونم؟ عاح فاک میتونم انجامش بدم؟
هری که فاصله ای تا پرواز نداشت سوالشو با التماس پرسید و با برگشتن سر دراکو و دیدن گونه های قرمز شدش و ابروهای بهم تنیده شدش فهمید که اجازشو صادر کرده
ه:هاح عاححح
هری کمرشو از تخت بلند کردو عضوشو تا ته تو دراکو فرو کردو کام داغشو داخلش پاشید
د:عاح.ا.این داغه
دراکو رو هری ولو شدو کمرشو به سینش تکیه داد
ه:ف..فاعاک
هر دو از نفس افتاده بودن و گرما بهشون نفوذ کرده بود پس برای ثانیه ای تصمیم گرفتن سکوت کنن تا تنفسشون منظم بشه
ه:اوه لاو...عاح...این یکی از...یکی از...بهترین سکسای...زندگیم بود
هری نفس نفس زدو تپش قلبش اینقدر سریعو محکم بود که دراکو حسش میکرد اما توان تکون خوردن نداشت پس همه چیو به هری سپرد و اون پاهای بلوندیو بالا گرفتو دیکشو به آرومی بیرون کشید.با خارج شدن هیولای مورد علاقش، کام هری ازش بیرون ریختو احساس خیسی بین شکاف باسنش بهش احساس رضایت داد
د:اخ.واقعا جرم دادی
ه:قصدمم همین بود
هری خندیدو دستمال کاغذیو برداشتو باسن دراکو رو پاک کرد
ه:تو بهترین پارتنر زندگیمی.حس میکنم همه ی سکسایی که قبل تو داشتم مسخره بازی بوده
دراکو لبخند زد با اینکه نمیدونست باید ناراحت بشه یا خوشحال.اصلا اون چرا باید مدام ادمای قبلیو براش یاداوری میکرد؟ چرا اجازه نمیداد از لحظشون لذت ببرن و اینقدر دخترای مزخرف قبلیو باهاش مقایسه میکرد؟
د:خوشحالم که راضی بودی
هری که متوجه تغییر حالت دراکو شد جلو رفتو لباشو به نرمی بوسید
ه:تو همیشه منو راضی میکنی من ازت ممنونم
د:اخ ولی واقعا درد دارم
ه:مثل اینکه یه چند روزی قراره کج بخوابی
هری خندیدو دراکو به نشانه اعتراض با بالشت زد تو سرش اما با گرفتگی عضلاتش مواجه شد و دوباره صداش بلند شد
د:اخخخ درد دارممم
هری باسن دراکو رو مالیدو شونشو بوسید
ه:بهتره استراحت کنی منم برم ببینم میتونم برات یه مسکن یا یه پماد پیدا کنم یا نه
د:اوهوم
هری از روی تخت بلند شدو فقط یه شلوار پوشیدو از پله ها پایین رفت تا برای معشوقش یه مرحم بیاره و اصلا اهمیتی نداد که شاید مادرش اونو با این وضع ببینه چون لیلی کاملا براش یک شخصیت نامرئی شده بود

More painful than before Where stories live. Discover now