Part 65-66

65 8 2
                                    

Part 65

هری بعد از پوشیدن لباسش به پذیرایی برگشت اما ظاهرا غیبتشون طولانی شده بود و همه کاملا مست بودنو هرکی تو حال خودش سیر میکرد
ر:فقط ده ثانیه مونده تا تحویل سال
همه با سرعت دور هم جمع شدنو دست همو گرفتنو با شمارش معکوس تلویزیون میشماردن تا توپ به صدا در اومد و سال تحویل شد
هر:سال نو مبارک
همه پارتنرشونو بوسیدن هری خواست لبای دراکورو ببوسه که اون صورتشو چرخوندو هری ناچارا گونشو بوسید
ه:این چه کاری بود؟
هری آروم گفتو و دراکو واکنشی نشون ندادو از بغلش بیرون اومد. هیچکس حتی متوجه این موضوع نشد و بلوندی با لبخند فیکی که رو لباش داشت اوضاعو ساماندهی میکرد
هر:باید کادوهاتونو باز کنین.رون این برای توعه
هرماینی یه جعبه سمت رون گرفتو اون بازش کرد
ر:اوه این همون کتونیه که میخاستم.مرسی لاو
رون هرماینیو بوسیدو کادوشو داد که یه ست لوازم ارایشی بود.نوبت هریو دراکو شد و همه بهشون زل زدن تا کاپل سوگولی جمع از کادوهاشون رو نمایی کنن
ه:عزیزم میدونم این قابلتو نداره و تو باید یه کادوی بهتر بگیری اما من نتونستم این ماه خوب کار کنمو برات یه چیز بهتر بگیرم
هری کادوشو به دراکو دادو اون درحالی که بازش میکرد جواب داد
د:من ازت انتظار عشق دارم نه کادو و این تنها چیزیه که میخام،اوه
دراکو جعبه رو باز کردو ازش یه آیینه دستی بیرون کشید
پ:آیینه؟برای کادوی سال نو براش آیینه خریدی؟
ه:دوست داشتم یه چیزی باشه که زیبایی هاشو توش ببینه. وقتی از خواب بلند میشه چشمای خاکستریه درشتشو توش ببینه، موهای بهم ریخته ی بلوندشو، پوست صافو بی نقصشو، دوست دارم بدونه من عاشق چه ویژگی هاییش شدم
با سخنرانی پر محبت هری دراکو لبخند زد.درسته از هری ناراحت بود اما اینکارش بدجوری دلشو برد
د:قشنگ ترین هدیه ی سال نویی بود که تو کل زندگیم گرفتم ؛ ممنونم
دستشو دور گردن هری حلقه کردو بوسیدش
پ:اوه،قلبه ادمو به تپش میندازین لنتیا،بلیز منم آیینه میخام
همه به حرف پانسی خندیدن. دراکو کادوی خودشو به هری دادو اون بازش کرد
ه:شوخیت گرفته؟این اصلهههه؟
دراکو سرشو به مثبت تکون دادو هری ذوق زده شیشه عطرو بیرون آوردو به صورتش چسبوند
ه:لعنتی داشتم برنامه ریزی میکردم با حقوق ۶ ماه آیندم بخرمششش،این عطره مورده علاقمه اما خیلی گرونه
هر:کلین اونتوس؟اوه دراکو واقعا خوش سلیقست
هرماینی عطرم از هری گرفت و شروع به بررسی کردنش کرد
ه:مرسی لاو اما این خیلی گرون بود چطور تونستی بخریش؟
د:منم پس اندازایی دارم خلاصه
هری دراکو رو بغل کردو ازش تشکر کرد
پ:دوست ندارم نفوذ بد بزنم اما روایت هایی هست که میگه عطر جدایی میاره
د:من به این خرافات اعتقاد ندارم
ر:راست میگه اینا دیگه خیلی بچگانست
پ:نمیدونم،منم فقط شنیدم
ه:تنها چیزی که منو از قلبم جدا میکنه مرگه ،حالا کی بازم مشروب میخاد؟
هری از جاش بلند شدو به سمت اشپزخونه میرفت که زنگ خونه به صدا در اومد
د:منتظر کسی بودی؟
ه:نه.تو بازم مهمون دعوت کردی؟
د:نه
هری جلو رفتو درو نیمه باز کرد
ج:سلام سرباز
ه:اوه نه
جیمز پشت در بودو به هری نگاه میکرد.همه از جاشون بلند شدنو با استرس به هریو بعد به جیمز نگاه میکردن و هیچکس هیچ ایده ای نداشت که باید چیکار کنه. خونه پر از مشروب و نوجوان های مست بود و جیمز در بدترین زمان ممکن سر و کلش پیدا شده بود درست وقتی هیچ بزرگتری تو خونه نیست

More painful than before Where stories live. Discover now