۹. پنکیکِ توت‌فرنگی؛

3.5K 680 95
                                    

_واو! خونه‌ات واقعاً کیوته.

تهیونگ با ذوق گفت و جونگ‌کوک که هنوز هم بهت‌زده بود، فقط با چشم‌های درشت‌شده بهش خیره موند و بی‌حرف پلک زد.

از اونجایی که خونه‌ی پسر در حدی بزرگ نبود که برای پیداکردن جایی نیاز به گشتن باشه، امگای جوان خیلی راحت به‌سمت آشپزخونه قدم برداشت و پاکت خریدش رو روی کابینت قرار داد.

دست‌هاش رو به کمرش زد و بعد از یک دور گردوندن نگاهش داخل فضای آشپزخونه، نگاهش رو به دوست‌پسرش داد.

_زود باش بیا اینجا و بهم یه ماهی‌تابه بده.

جونگ‌کوک بالأخره موفق شد که از هپروت بیرون بیاد و قدم‌های مرددش رو به‌سمت اتاقش برداره.

_داخل کابینت کنار سینک رو چک کن. من باید با یونگی هیونگ تماس بگیرم و بگم که دیرتر می‌رم کافی‌شاپ.

با وجود اینکه آلفا وارد اتاق شده بود و دیدی به آشپزخونه نداشت، تهیونگ سرش رو به نشونه‌ی تفهیم تکون داد و به‌طرف سینک حرکت کرد.

حدود پنج دقیقه‌ی بعد، امگای نارگیلی تمام مواد مورد نیازش رو روی میز گذاشته و جونگ‌کوک هم به آشپزخونه اومده بود.

آلفای جوان ماهی‌تابه رو برداشت و روی یکی از شعله‌های اجاق گاز قرار داد، خواست شعله رو روشن کنه که تهیونگ با فریاد متوقفش کرد.

_صبر کن کـــوو! اول باید مواد پنکیک رو آماده‌ کنیم!

جونگ‌کوک کمی بالا پرید و بعد انگشتش رو از روی دکمه‌ی فندک اجاق برداشت.

پسر کوچیک‌تر مقداری از پودر آماده‌ی پنکیکی که خریده بود رو داخل کاسه ریخت و هم‌زمان دوست‌پسرش رو مخاطب قرار داد:

_شیر رو بریز.

آلفای خاک بارون‌خورده به حرفش گوش داد و در پاکت شیر رو باز کرد. هم‌زمان که تهیونگ پودر رو می‌ریخت، شیر رو هم به کاسه اضافه کرد و زمانی که امگا بهش گفت بس کنه، پاکت رو کنار گذاشت.

امگا با دقت هم‌زدن محتویات داخل کاسه رو به پسر بزرگ‌تر سپرد و خودش مشغول نصف‌کردن توت‌فرنگی‌های شسته‌شده شد.

وقتی کارشون با حاضرکردن مواد تموم شد، کنار همدیگه مقابل اجاق گاز ایستادن و بعد از اینکه ماهی‌تابه کمی داغ شد، تهیونگ با دقت یه ملاقه از مواد رو داخل ماهی‌تابه ریخت.

چند ثانیه طول کشید تا مواد به‌آرومی پخش بشن و یه پنکیک تقریباً بزرگ رو درست بکنن.

_زود باش توت‌فرنگی‌ها رو بده کوو.

پسر جوان‌تر با هیجان گفت و زمانی که ظرف توت‌فرنگی‌ها مقابلش قرار گرفت، با دقت تعدادی از اون‌ها رو برداشت و روی پنکیک که هنوز خام بود، چید.

Jk Marry Me (Kookv)Dove le storie prendono vita. Scoprilo ora