part 24(END)

86 27 17
                                    

صفحه بعدی کتاب ورق خورد
حالا آفتاب از چند ساعت پیش گرمای بیشتر داشت و نور شدید‌تر میتابید.

قبل از اینکه به حالت نشسته در بیاد چند قطره آب روی صورتش و صفحه های کتاب چکید
سرشو بالا گرفت و به سهون لبخند زد

*انگار اون کتاب بد جوری نظرتو جلب کرده!
دو جلد کتابو به هم رسوند و اونو روی زمین گذاشت
حوله کوچکی به دست سهون داد

"شنا خوب بود؟
سهون که مشغول خشک کردن بدنش شد سرشو تکون داد و روی زیر انداز کوچک نشست

* نمیدونستم این دهکده همچین آبشار ی داره.

" منم همینطور! زیادی بکره... اینطور نیست؟!

کنار سوهودراز کشید و با تکیه به آرنج کمی خودشو بالا کشید
*حالت خوبه؟

لبخندی به سهون تحویل داد.اونا شب خیلی طولانی رو گذرونده بودن و درحالی که سوهو تصور نمیکرد بتونه توی یک شب بیشتر از چند بار ارضا بشه ولی مگه میتونست به خاطر خستگی یک پیکنیک دلپذیرو با سهون اونم توی یک آبشار دنج و ناشناخته که اقای ها با لطف زیادش اونجارو معرفی کرده بود از دست بده؟

"معلومه که حالم خوبه!

*میدونم دیشب زیاده روی کردم

"اینجور نیست.... اون چیزی بود که منم میخواستم.

هرچند با خجالت به زبون اورد ولی سهون با شنیدنش لبخندی بزرگ و درخشانی زد

*اینطوره؟ پس شاید اجازه بدی امشب هم دوباره....

دستشو روی دهن سهون گذاشت
"کافیه.... بیا موهاتو خشک کن.
از واکنش سوهو قهقه ای زد و با لجبازی کاملا روی شکم دراز کشید

*نباید این کار جز وظایف معشوقه‌ام باشه؟

معشوقه؟ چرا از شنیدن این کلمه انقدر تعجب کرده بود؟ درحالی که اونا واقعا معشوق هم بودن!

حتی شنیدنش هم لذت بخش بود.
"باشه.... پس بیا اینجا.

به سهون اشاره کرد که مقابلش بشینه و سهون با رضایت از باجی که گرفته بود خیلی سریع و مطیعانه مقابل و پشت به سوهو نشست.

حوله کوچک روی موهای سهون قرار کرد و با حرکت آروم انگشت‌هاش سعی کرد خیسی بین موهاشو بگیره.

*آرزو میکنم تا ابد باهات اینجا بمونم.

"ولی این ممکن نیست

*ولی این فقط یه آرزوه

"درسته.ولی هر دوی ما وظایفی برای انجام دادن داریم

*راستش..... میترسم.
لحن سهون پر از تردید و بی قراری بود
*اینکه تمام اینا یک‌ رویا باشه و وقتی برگردیم به عمارت همه چیز دوباره مثل قبل بشه. دوباره مجبور بشم با بقیه خدمتکارا و وکیلا سر و کله بزنم یا همش نگران باشم که پارک چانیول سر و کلش پیدا میشه و میخواد تورو با خودش ببره!

The broken Wo Geschichten leben. Entdecke jetzt