پارت _ 27

903 102 41
                                    

سلام گیلاسا میدونم بهتون گفتم که از ۷ تیر پارت جدید آپ میشه اما امشب تایمم آزاد بود با خودم گفتم خوب میشه آپ کنم سوپرایز بشید 🫠

[متن چک نشده خیلی تند و سریع نوشتم بی توجه باشید نسبت به غلط های تایپی]

( ووت و کامنتم فراموش نکنید بستیا )

Melani♡

.

.

نمیدونست ساعت چنده اما تاریک بودن هوا نشون میداد که هنوز صبح نشده ، از پشت شیشه ی بالکن به تصویر جونگکوک که مثله یک الهه روی تخت به خواب رفته بود رو نگاه کرد، باورش نمیشد ، اون الان برای خودش بود؟پوزخندی زدو دوباره ستاره هارو هدف چشمای درشتش قرار داد ، به خوبی رمان دزیره رو به یاد داشت اگه پایان عشقشون اونجوری میشد چی؟ اگه جونگکوک تنوع طلب بود چی؟ سوالهایی که تو ذهنش شکل میگرفتن روانش رو به بازی گرفته بودن .... با صدای سرفه ی پسر روی تخت به طرفش برگشت! جونگکوک نیم خیز شده بودو دستش رو سینش قرار داشت ، با عجله خودش رو به تخت رسوندو دست پسر رو گرفت

- چی شدی؟ خوبی؟

پسر سری تکون دادو نفس عمیقی کشید ، خودش هم نمیدونست چه اتفاقی براش افتاد که نفسش بریده

- چرا بیداری؟

تهیونگ با انگشتای دستش کمی بازی کرد و روی تخت نشست

- ذهنم مشغوله

- مشغول چی؟

- اگه رابطمون به جایی نرسه چی؟

- کمکم کن بلند بشم

تهیونگ سری تکون دادو کمک کرد تا پسر به پشتیِ تخت تکیه بده
جونگکوک نفس عمیقی کشیدو دستش رو گذاشت روی سینه اش کمی قفسه ی سینه اش رو ماساژ دادو با زبون لب های خشکش رو تر کرد

- چرا انقدر به آینده فکر میکنی؟

- من... من گیج شدم جونگکوک! تو میخواستی از من انتقام بگیری اما الان ازم خواستی تا دوست پسرت باشم!... من مدام به این فکر میکنم چطور دوستت به راحتی جای تو رو پیدا کرد اما پدرم و برادرام که پلیسن هیچ کاری نکردن؟.... تو منو آزاد گذاشتی که برگردم اما نمیرم! نمیخوام جایی باشم که بودونبودم برای کسی مهم نیست

- اما جیمین؟

تهیونگ ناراحت سرش رو پایین انداخت ، جیمین بهترین فرد توی زندگیش بود

- یوقتایی برای نجات خودت مجبوری عزیزاتو قربانی کنی...

جونگکوک پوزخندی زدو سرش رو برگردوند، تهیونگ چقدر باخودش متفاووت بود ، اون خودش رو قربانی کرده بود تا کوچیک ترین اسیبی به برادرش نرسه و در قبال این کار خودش رو از دست داده بود ، اما پشیمون نبود! و حالا تهیونگ روبه روش نشسته بودو بهش گوشزد میکرد گاهی باید خودت رو انتخاب کنی و چیزاهای مهم زندگیت رو رها کنی...

بادیگارد_Where stories live. Discover now