پارت _ 23

1.1K 120 17
                                    

[متن چک نشده]

( میدونم این پارت دیر آپ شده و طولانی نیست لطفا ببخشید♡ )

ووت فراموش نشه☆☆☆

Melani







نمیدونست چندمین باره که داره بخاطر استرس میره دسشویی ، تهیونگ نمیتونست تکلیفش رو با خودش مشخص کنه اصلا چطور میشد؟ عشق بین دوتاپسر؟ یعنی جونگکوک واقعا عاشقش بود؟ پس مینهو چی؟ پس زینک چی؟ اون با چشمای خودش دیده بود که جونگکوک اون دوتارو هم بوسیده! کلافه نفسی کشیدو دوباره به سمت سرویس پا تند کرد ، جلوی آیینه ایستادو اب خنکی به صورتش پاشید ، هنوز کمی دلدرد داشت اما دیگه از اون حالت تهوع های طاقت فرسا خبری نبود ، با صدای باز شدن در صورتش رو باحوله خشک کردو سعی کرد به خودش مسلط باشه نباید مثله دخترای ۱۵ ساله رفتار میکرد ، با باز کردن در با جک مواجه شد ، ابروهاش از تعجب و کمی ترس بالا پرید

- جک؟

- تهیونگ! پس جونگکوک کجاست؟

- عام نمیدونم من‌.. من ندیدمش

جک بدون اینکه حرف دیگه ای بزنه سری تکون دادو به سرعت از اتاق خارج شد ، این رفتار کمی مشکوک به نظر میرسد چرا که جونگکوک همیشه داخل عمارت بود و اینکه جک داشت دنبالش میگشت موضوع رو عجیب تر میکرد ، بعد از اطمینان از مرتب بودن لباسهاش تصمیم گرفت به طرف سالن بره تا متوجه بشه اونجا چخبره ، وقتی به بالای پله ها رسید نگاهش قفل مردی شد که اسمش مینهو بود!

- یعنی چی که نیست؟ هیچ میفهمید چی میگید؟

جک کنار مینهو قرار گرفت و ابروهاش رو داخل هم گره زد

- بهتره صدات رو بیاری پایین مینهو!

- چطوری بیارم پایین؟ این بی عرضه ها پس به چه دردی میخورن ؟ اونا حتی عرضه ندارن بتونن رئیسشون رو پیدا کنن

- اونا عرضه ندارن توکه داری پیداش کن مینهو!

همینطور که آروم از پله ها پایین میرفت نگاه مینهو قفلِ خودش شد

- اوه پس... تهیونگ

تهیونگ اخمی کردو کنار جک که اشناتر از بقیه بود نشست ، این مرد حسابی ذهنش رو درگیر کرده بود

- بله؟

- برای چی اومدی پایین؟

تهیونگ ابرویی بالا انداخت

- نباید میومدم؟

مردکه مشخص بود کلافس دستی بین موهای پرپشتش که کمی تار های سفید کناره شقیقش نمایان بود کشید

- خودم پیداش میکنم

- ببخشید کی رو پیدا میکنید؟

زینک نگاهی به چهره ی سوالی تهیونگ انداخت و از جاش بلند شد

بادیگارد_حيث تعيش القصص. اكتشف الآن