به لطف پمادی که دکتر برای سونگهوا نوشته بود رد زخم توی صورتش نمونده بود، حوله پیچ نشست جلوی آینه و مشغول خشک کردن موهاش شد، زیر لب آهنگی رو که دیروز شنیده بود زمزمه میکرد.
وقتی موهاش خشک شد از جا بلند شد و شروع کرد به پوشیدن لباساش انجام کاراش با یه دست سخت بود اما توی این دو هفته تقریبا عادت کرده بود.
کلاه گیس رو روی سرش مرتب کرد و بعد از یکم آرایش کوله شو برداشت و از اتاق اومد بیرون.
داشت به سمت اتاق لیسا و چائه وون میرفت که اونام اومدن بیرون :داره دیر میشه بریم.
لیسا دست سالم سونگهوا رو گرفت و با هم از خوابگاه بیرون رفتن :بچه ها من دیروز یه چیزی شنیدم.
سونگهوا به طرفش برگشت :باز چی شنیدی.
چائه وون موهاشو با ناز پشت گوشش داد و گفت :نه دیگه این دفعه گفتنش براتون خرج داره.
سونگهوا خندید و گفت :رو من حساب نکن که توی این دو هفته به اندازه یه ماه خرج کردم.
به لیسا نگاه کرد که اونم سریع گفت :منم فعلا پولی ندارم.
چائه وون آهی کشید :خیلی خب باشه این دفعه هم میگم بهتون.... یه دانش آموز جدید انتقالی داریم.
قلب سونگهوا از حرکت ایستاد با ترس پرسید :دختره.
چائه وون لبخندی زد و گفت :نه پسره، خیلیم جذابه.
سونگهوا نفس راحتی کشید، اگه دختر بود قطعا به اتاق اون میفرستادنش :تو از کجا میدونی که جذابه.
چائه وون تابی به چشماش داد و گفت :دیروز که رفتم توی دفتر عکسشو دیدم.
برای سونگهوا مهم نبود این دانش آموز انتقالی خوشگله،جذابه، چند سالشه برای کدوم کلاسه همین که دختر نبود براش کافی بود، فعلا نجات پیدا کرده بود.
توی این 4 سال دو بار دیگه دانش آموز انتقالی به مدرسه شون اومده بود که یکی همراه با خانواده اش بود و نیازی به خوابگاه نداشت و اون یکیم پسر بود....این دفعه هم قصر در رفته بود.
بعد از اینکه صبحانه شونو خوردن به سمت کلاسشون رفتن، بین بچه ها صحبت از دانش آموز جدید بود و هر کس حرفی میزد :من شنیدم از بس شرور بوده منتقلش کردن.
-وای نگو که یه گانگستر قراره بیاد توی مدرسه مون.
-داره دروغ میگه، تو فکر کن توی مدرسه ی نمونه ای مثل اینجا همچین دانش آموزی بیاد.
-من شنیدم خیلی پولداره و پدرش کلی پول داده تا راهش دادن اینجا.
با ورود معلم همه ی ساکت سرجاشون نشستن :بچه ها حتما میدونین که یه دانش آموز انتقالی داریم، اون همکلاسی شماست پس بهش خوش آمد بگین.
پسری که سرش پایین بود و موهای لختی داشت که روی صورتش ریخته بود داخل کلاس شد، کنار معلم رو به دانش آموزا ایستاد.
لبخندی که روی لب داشت دل خیلی ها رو برد، اولین چیزی که توی صورتش خودنمایی میکرد، چشماش بودن بود که جذابیت خاصی توشون موج میزد :سلام اسم من کیم هونگ جونگ.
یکی از دخترا سریع گفت :خوش اومدی هونگ جونگ شی.
معلم رو بهش گفت :تنها جای خالی کلاس سمت چپ سونگهی میتونی اونجا بشینی.
هونگ جونگ با همون لبخند روی لب به طرف صندلی خالی رفت و نشست، نگاش برای لحظه ای روی سونگهوا خیره مونده، اما سریع نگاه ازش گرفت و حواسشو جمع معلم کرد که داشت درس رو شروع میکرد.
سونگهوا مثل همیشه شروع کرد به جزوه برداری، نگاه بچه ها رو خوب حس میکرد که برمیگشتن عقب و به دانش آموز جدید نگاه میکردن، با صدای زنگ معلم از کلاس بیرون رفت.
دخترا و عده ای از پسرا به طرف صندلی هونگ جونگ هجوم آوردن، سونگهوا که بلند شده بود تا از کلاس بره بیرون توسط یکی از دخترا روی زمین افتاد :اخخخخخ.
همزمان دو نفر به طرفش اومدن :حالت خوبه.
نگاش بالا اومد، چان ووک و هونگ جونگ .... سعی کرد بلند شه :خوبم.
چان ووک سریع زیر بازوی سونگهوا رو گرفت و کمکش کرد تا بلند شه لیسا لباسشو تکوند و عصبی رو به مینا گفت :اگه یکم بیشتر مراقب باشی ازت ممنون میشم.
مینا تابی به چشماش داد و گفت :به من چه ربطی داره سونگهی این قدر دست و پا چلفتیه که زود میوفته.
چائه وون به طرفش خیز برداشت :بدجنس خودم دیدم از عمد بهش تنه زدی.
سونگهوا دستشو گرفت و گفت :ولش کن بیا بریم.
به سمت در کلاس رفتن که چائه وون برای مینا کلی خط و نشون کشید، هونگ جونگ اونا رو کنار زد و از کلاس بیرون رفت.
مینا با حرص گفت :جی چان ووک فکر کنم یه رقیب پیدا کردی، نمیدونم این دختره چی داره که همه ی پسرا این قدر دنبالشن.
چان ووک با حرص گفت :سادگی چیزی که تو نداری.
دنبال اونا از کلاس بیرون رفت، نمیتونست بذاره یه تازه وارد دختری رو که 4 سال دنبالش بوده رو از چنگش در بیاره.
همه توی مدرسه میدونستن که سونگهی دوست دختر رویاهای اونه، پس این تازه وارد هم باید میفهمید.
توی حیاط که رفت دید دخترا جای همیشگی شون نشستن و دارن ریز ریز میخندن، دنبال هونگ جونگ گشت که اونو تو فاصله ی چند متری اونا دید که چطور داشت خیره نگاشون میکرد.

KAMU SEDANG MEMBACA
عشق من دختر نیست
Romansa,عشق من دختر نیست 🫦 کاپل : سونگجونگ ژانر : مدرسه ای ، رمنس کامل شده _خب من امروز میخوام از سونگهی دوباره تقاضای دوستی کنم و اگه رد کنه نشون میده که هیچ گرایشی به پسرا نداره و این یعنی اون لزبین. سونگهوا خشک شد از این حرف، نگاه همه چرخید سمتش :یع...