در ماه مى همون سال ساراى خندان و شاد به نيومون برگشت.
شايد فقط از نظر كارا،سارا اينجورى بود
بى وقفه حرف ميزد
كارا ميخواست درد و ناراحتى پنهانيش رو بروز نده،اما نتونست اونو كاملا مخفى نگه داره
سارا متوجه دل مردگىش شد اما به علتش شك نكرد
-وقتى منو هرى تو مونترال خونمونو خريديم تو بايد زمستونا بياى با ما زندگى كنى عزيزم،زمستوناى اينجا وحشتناكه
كارا هيچ قولى نداد نميتونست خودشو تصور كنه كه مهمون خونه ى هرى شده
سارا همونجورى كه با لباس پف كردش رو تخت كارا ولوو شده بود گفت:"كارا با اين لباس واقعا فوق العاده شدى.اينجورى با اين همه تورو مخمل هم كنار تو نمايي ندارم.راستى شنيدى هرى ميخواد يه سلبريتيو ساقدوشش كنه؟اسمش ديوويده،خواننده معروفيه.جالب نيست اگه تو و اون عاشق هم بشيد؟"
-خوبه،خوبه لازم نيست برا من شوهر پيدا كنى.من با همه وجودم فكر ميكنم قراره يه پيردختر بشم.نه يه زن"
-البته قيافش خيلى كجو كولست.اگه نبود نميذاشتم به تو برسه،خودم باهاش ازدواج ميكردم،بگذريم به نظر تو هرى بى اندازه خوش قيافه نيست؟
-از اول هم قيافش خوب بود
-خوب بود،فقط خوب؟هيچكى مثل هرى خوش قيافه نيست.حاضرم قسم بخورم مردى به زيبايي هرى نديدم.
-خب سارا بيا ليست مهمونا رو چك كنيم ممكنه يه وقت اسم كسيو جا انداخته باشيم.
-بروكلينو كه دعوت كردى؟
-اره مگه ميشه دعوتش نكنم دختر
-نميدونم مياد يا نه.چه احمقى بودم فكر ميكردم عاشقشم كارا.با اين كه ميدونستم ديوونه ى توعه ولى اميدمو از دست نداده بودم اما بعد مهمونى خانوم رابينسون كاملا نا اميد شدم.اون شبو يادت هست كارا؟
بله كارا خوب يادش بود
-از اون وقت به بعد اميدم به حداقل رسيد.اون شب ميدونستم اون به مهمونى دعوت شده براى همين از هرى پرسيدم بروكلين مياد يا نه؟ اون جواب داد:"فكر نكنم بياد.هدفش موفيقيت تو كارشه فرصت "عاشق"شدن نداره"
پس اون شب،چند سال پيش،وقتى هرى با سارا حرف ميزدو از كلمه عاشق استفاده ميكرد اين بود؟حرفى كه باعث شد كارا اين همه با هرى سرد بشه.
ESTÁS LEYENDO
Climb
Romanceكارا ميدونه كه قراره نويسنده ي بزرگي بشه همچنين ميدونه كه خودشو عشق بچگيش هري استايلز باهم از پس موانع بر ميان.اما وقتي هري براي رسيدن ب هدفش كارا رو تنها گذاشت،دنياي كارا از هم پاشيد،رفتن هري باعث شد كارا راضي به ازدواج با مردي شود كه عاشقش نيست...