Chapter 14 - you're cute

3.1K 277 15
                                    


"سلام, مامان."هری با خوشرویی تو تلفن گفت.

"سلام, عزیزم. از آخرین باری که حرف زدیم خیلی میگذره, نه؟"

"آره. دلم واست تنگ شده. بعضی موقعا میتونیم با هم تماس بگیریم . . . "دنباله ی حرفش خاموش شد و به روتختی لبخند زد, اتفاقایی که دیشب افتاده بود و به یاد میاورد.

"میتونیم."آنه گفت. "کار کردن تو مزایده چطور پیش میره؟"

"اونا دیگه تو این روزا خبرم نکردن! ولی, این چیز بزرگی نیس. من وقتمو دارم با دوست پسرم میگذرونم."هری نخودی خندید و آنه نفسش برید.

"این دلیل اینه که نایل باید بهم میگفت تو دیگه به آپارتمانتون برنگشتی؟"اون دستش انداخت.

"اوه مای گاش! اون و به کل یادم رفته بود." هری جیغ زد. "امروز باید برم بهش سر بزنم."

"باید بری. و وقتی اونجایی, برو یه شغل جدید پیدا کن, لطفا. یه جورایی من از این فکر که پسرم داره به مردم فروخته میشه خوشم نمیاد."آنه با ملایمت بهش گفت و سعی کرد عصبانیش نکنه.

"در هر صورت میرم . . . فکر نکنم دیگه لوییس موافقت کنه(با کار کردن هری اونجا)." هری زمزمه کرد نمیخواست لوییس بفهمه اون و مامانش دارن دربارش حرف میزنن.

"دوست پسرت؟"

"آره," هری سرخ شد و لبخند زد. شنید که در حموم باز شد و بیرون اومدن لوییس و تماشا کرد, حوله اش شل به کمرش چسبیده بود.

"من باید برم, مام. دوست دارم, خداحافظ." هری بدون اینکه اجازه بده آنه چیزی بگه قطع کرد.

"با مامانت حرف میزدی, اوهوم؟"لوییس سوال کرد درحالی که یکی از باکسرای جفتیشو میپوشید و تو آیینه به خودش نگاه میکرد, موهاشو درست میکرد.

"اوهوم, اون میخواد یه کار جدید پیدا کنم."
هری تو روتختی سفید رنگ فرو رفت, یه دفعه به پشت پرت شد درحالی که چهار دست و پا خزیدن لوییس رو خودشو نگاه میکرد

"منم موافقم."لوییس زیر لب گفت و سینه ی لخت هری و بوسید.

هری چشماشو بست و سرش و به عقب برد, لب پایین و صورتیشو گاز گرفت.

"ا-الان نه."هری لوییس و عقب زد, بلند شد.

لوییس به شوخی لب و لوچشو آویزون کرد و به مال هری کشیدش.

"تو دوست پسرمی, درسته؟" هری محطاتانه پرسید.

لوییس به هری نگاه کرد, "از لحاظ فنی."

"یه سوال دارم . . . "پسر کوچیک تر پرسید و لوییس سرتکون داد, "چی باعث شده که استایل زندگیت اینجوری باشه؟"

لوییس لباشو فشار داد اما درهرصورت جواب داد."وقتی همسن تو بودم -که مدت زیادیم ازش نمیگذره- دوستی به اسم نیک داشتم. اون منو با استایل بی دی اس ام زندگیش آشنا کرد. همه چی واسم جدید بود اما میتونم اقرار کنم اون دومینانت خیلی خوبی بود. بعد از دوسال سابمیسیوش بودن, حس کردم یه چی درست نیس. یکی از عکاسا باهام لاس میزد و منم همین کارو تو جوابش میکردم حتی با اینکه میدونستم این شکستن قوانینه, من به فاک دادنش تو اتاقکای مختلف و تموم کردم وقتی فهمیدم که منم میخوام کنترل کننده باشم."

"پس, به نیک گفتم چه اتفاقی افتاده و البته اون اصلا باهاش خوش حال نشد. ولی آخرش, یه جورایی به هم زدیم."لوییس توضیح داد و هری با ذل زدن به پسر بزرگتر به نظر میرسید داره گوش میده.

"تو هنوزم باهاش دوستی؟"هری سرشو کج کرد.

"ما بارها حرف زدیم, آره."لوییس جواب داد و هری نمیتونست کمکی بکنه ولی یکم حسودیش شد.

چطور میتونست نشه؟ مردی که با لوییس رابطه داشت هنوزم باهاش دوست بود.

"اوه."تنها چیزی بود که هری گفت, دوست نداشت تو چشمای آبی خوشگل لوییس نگاه کنه.

لوییس خودشو کشید و چونه ی هری و کج کرد تا بهش نگاه کنه.

"من دیگه ازش خوشم نمیاد."لوییس دوباره بهش اطمینان داد, "همه ی احساساتم الان متعلق به یه پسر فوق العادس."

هری سرخ شد و با کمرویی لبخند زد. به اون مرد خوش قیافه نگاه کرد.

"وقتی سرخ میشی کیوت به نظر میرسی."لوییس تعریف کرد.

"هی! من کیوت نیستم. من مردونم." هری با پوف کردن سینشو خالی کرد.

"البته, پسر بد, کیوت, مردونه ی من." لوییس خندید.

"بهتر نشد, اما قبولش میکنم."هری به یاد آورد که امروز باید چیکار کنه. "اوه, و من میتونم به آپارتمان پیش نایل برگردم و بهش سر بزنم؟خیلی وقته که اون الاغ و ندیدم."

"آره, فکر خوبیه. من کل امروز و فردا رو واسه فتوشاتا باید برم, پس تو میتونی یکم وقتتو با اون بگذرونی."لوییس دست و پاهاشو کشید وقتی بلند شد. ظاهرا, وقتی از حالت دراز کش سریع بلند بشی سرت گیج میره, پس لوییس درست سرجاش رو تخت افتاد.

هری کوتاه خندید و شلوار چسب مشکیشو همراه با تیشرت سفیدشو پوشید.

"وقتی اینجوری میخندیم کیوت میشی."لوییس از روی علاقه به هری لبخند زد, چشماش برق میزدن و هری بالشو سمتش پرت کرد.

"هی!"

"معذرت میخوام, وقتی اینجوری میخندیم کیوت و مردونه میشی."لوییس جملشو درست کرد و هری گونشو بوسید.

"خیلی بهتر شد."

﹏﹏﹏

این پارت بسی کیوت بود *-*
☆ & cm & FOLLOW plZz :D
Hope u enjoy♡
ჰანსეყ✘

Baby Boy . PersianTranslate (L.s)Where stories live. Discover now