prologue

9.3K 595 49
                                    

هری بنیشو رو سرش درست کرد و لبشو آروم گاز گرفت, از دور به مرد بزرگتر نگاه میکرد.

اون موهای کاراملی و پر مانندشو. به طرف بالا داد, اون یه جین تنگ مشکی با دکمه سیاه پوشیده بود, پوست برنزه قشنگی داشت و استخونای گونش به راحتی دیده می شدن.

هری چند بار به خودش سیلی زد فقط واسه اینکه مطمئن شه اون واقعیه.

مرد نگاهی به اطراف فروشگاه شلوغ انداخت و خیلی سریع متوجه نگاه خیره هری شد,گوشه لباش به سمت بالا انحنا پیدا کرد و به لبخند جذابی تبدیل شد وقتی که نگاهی به پسر جوون تر انداخت که زیر نگاهش احساس ناراحتی میکرد.مرد قصد داشت به سمت هری بره تا اینکه مامش(مثه همون ددی :| )باعث شد اون متوقف شه
"هری عزیزم, بیا بریم به سالن غذا خوری,دارم از گشنگی میمیرم" اون دستی به شکمش کشید و به هری اشاره کرد که دنبالش بیاد.

هری بهش نگاه کرد و سرشو تکون داد,برای آخرین بار اون مرد زیبا رو برانداز کرد قبل از اینکه مثه یه پاپی گم شده دنبالش راه بیوفته.

هری اینو میدونه که میخواد یه همچین مردی رو خیلی زود ددی صدا کنه!

﹏﹏﹏﹏﹏

👋...
فکنم فهمیده باشین BDSM عه
و اینکه لو تاپه 💪😏
چون ترجمه کردن کار راحتی نیست,منم نمیخوام فقط وقتمو هدر بدم و هیچ نتیجه ایم نداشته باشه....☆های این پست به 15 برسه پارت یک و میزارم D:
👋...

Baby Boy . PersianTranslate (L.s)Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang