Chapter 19 - Make up sex

3.3K 237 29
                                    

اونا درحال حاضر تو لیموزین نشسته بودن, دست کوچیک لویی رو رون هری بود.

"لویی؟"هری زد رو شونه ی لویی, وقتی دید سرش تو گوشیشه.

"هوم؟"لویی گفت و جهت نگاهش رو به سمت هری تغییر داد.

هری وقتی دید لویی تو اون لحظه چقدر خوشگل به نظر میاد نفسش دیگه بالا نیومد, طوری که استخونای گونش خیلی خوب شکل داده شده بودن, لبای صورتیش, چشماش که رنگ خوبی از آبی بودن.

اون یه آدم کاملا بی نقص بود.

هری قبل پرسیدن یکم فکر کرد, "تو گوشیت داری چیکار میکنی؟"

لویی بهش لبخند زد و گوشیش رو بهش نشون داد, 'instagram' چیزی بود که هری رو اسکرینش دید.

اما اون چیزی نبود که توجهشو جلب کرده بود.

بالای اسکرینش نشون میداد که لویی یه پیام داره, هری سریع خوندش قبل از اینکه لویی بتونه گوشیشو ببره کنار.

' هاها, خیلی بامزه ای, نمیتونم واسه دیدن دوبارت صبر کنم, مدت زیادی که ندیدمت (; '

قلب پسر چشم سبز شکست و به قسمتای کوچیکی تبدیل شد همونطور که لویی با عجله گوشیشو کنار کشید تا تو جیبش هل بده، سعی کرد دست هری رو بگیره اما موفق نشد.

"اون کی بود؟"صدای هری میلرزید و لعنت بهش، حس کرد که اشک تو چشماش داره جمع میشه.

"هیشکی، به خدا هیشکی-"

"معلومه که شخص مهمیم بوده، مخصوصا وقتی نمیخوای اون پیام رو ببینم." اشکاش رو گونه های سرخش ریختن، دست لویی رو که به شدت سعی داشت دستشو بگیره رو عقب میزد.

لویی بزاق دهنشو بلند قورت داد و سعی کرد گونه های هری رو بگیره تا بهش نگاه کنه، ولی هری فقط بلند تر گریه کرد و سرش رو بین بازوهاش برد.

"لطفا، هری. باید حرفمو باور کنی."لویی دستشو پشت هری گذاشت، دایره وار دستشو تکون میداد. سوپرایز نشد وقتی پسر کوچیک تر زیر لمسش خودشو کنار کشید. "هری-هری منو نگاه کن." لویی قاطعانه گفت و هری سرشو تکون داد. یه دنده شده بود و سرشو بالا نمیاورد. "هری . . . " لویی با صدای هشدار دهندش گفت.

هری آه کشید و به لویی نگاه کرد، چشمای قرمزش قلب لویی رو میشکوندن.

"من هیچ وقت بهت خیانت نمیکنم، هیچ وقت. اون یه آدمِ مثه بقیه، فقط ول کن من نیس." لویی با ملایمت گفت و هری فین فین کرد، به پایین نگاه کرد.

"قول میدی؟" هری با این سوال تمومش کرد، نمیخواست بازم بحث کنن.

"قول میدم، عزیزم."

---

وقتی تو اتاق مشترکشون رفتن، لویی هری رو به دیوار چسبوند، یه پاشو بالا آورد و به پهلوش چسبوند و لباش رو با ولع رو لبای هری گذاشت.

Baby Boy . PersianTranslate (L.s)Where stories live. Discover now