Chapter 15 - nialls' new lover

2.9K 282 25
                                    

"نایل, من خونم!" هری وقتی رفت تو خونه داد زد.

قبل از این که بتونه خیلی جلو بره, نایل با یه بغل بهش حمله کرد, تقریبا انداختش رو زمین.

"دلم واست خیلی تنگ شده بود."نایل الکی رو شونش گریه کرد و هری ناشیانه زد پشتش.

"فقط دو روز بود . . . "حرفشو ادامه نداد و نایل از بغلش بیرون اومد.

"دو روز بدون تو مثل چندین سال میمونه."نایل خندید و لبخند زد.

بعدش جفتشون رو صندلی نشستن, درباره اینکه چه اتفاقایی واسشون افتاده حرف زدن.

"و خب, لوییس و من با هم رابطه داریم."هری آروم زیر لب گفت و نایل تظاهر کرد که سوپرایز شده, دهنش و اندازه O باز کرد و دستاشو رو گونش گذاشت.

"اوه مای گاد, واقعا؟" اون خندید, " من از قبل میدونستم قراره با هم باشین, احمق."

"اوه, آره؟ اونموقع که مچتو با اون یارو که داشتین همو میبوسیدین گرفتم- ما اصن دربارش حرف نزدیم." هری به شوخی متقابلا ضربشو زد.

صورت نایل مثل نیک و برادران(😂جوناسز) شروع به سوختن کرد.

"بیخیال, ما الان داریم درباره تو حرف میزنیم."نایل سعی کرد از خودش دفاع کنه, هری حرفشو با پوزخند قطع کرد.

"نه, همه چی و دربارش بهم بگو."هری مثل یه نوجون گفت, رو صندلی بالا و پایین پرید.

"خیل خوب, خیل خوب, خوب اسمش نیکه." نایل سرخ شد وقتی به اسمش اشاره کرد و خنده هری قطع شد.

این اسم و قبلا کجا شنیده بود؟

"اون موهای مشکی داره که جلوش حلقه حلقس (:/) , اون خیلی خوشگله."نایل تقریبا جیغ زد و هریم وانمود کرد که داره جیغ میزنه, اما همه تمرکزش جایی بود که اون اسمو قبلا شنیده بود.

"پس, تو گی ای؟" هری رک پرسید.

"بای."نایل جملشو درست کرد و لم داد رو صندلی, به خودش لبخند زد.

"یه تشکر واسه کام اوتت." هری خندید, "ولی فقط میتونم بگم میخواستم با یکی از خدمتکارای لوییس آشنات کنم."

"اسمش چیه؟"نایل سوال کرد درحالی که گوشیش و درمیاورد, به یکی تکست میداد.

"اسمش میکیه."هری لبخند زد چون دلش واسه شوخیاش تنگ شده بود.

"مثه میکی موس" هری سرشو تکون داد. "واقعا اسم کیوتیه, رفیق."

"میدونم. و اون به طور دیوونه واری بامزس, شما خیلی کیوت میشدین."نایل چونشو مالید.

"از ترکوندن حبابات شرمندم, ولی من از هر لحظه ای که با نیکم لذت میبرم.( زارت :/ بعدا چس ناله هاتم میبینیم)

دوباره همون اسم, اسمی که هری میتونست قسم بخوره قبلا شنیده.

پسر مو فرفری ناشیانه خندید, "آره, شرمنده."

Baby Boy . PersianTranslate (L.s)Onde histórias criam vida. Descubra agora