"یه پنی واسه فکرات؟"لوییس سرشو کج کرد و کتشو دراورد و اویزونش کرد.
لوییس اون و دوباره به آپارتمانش برده بود.
"پنی کجاس ؟"هری گفت و درحالی که رو صندلی میشست پوزخند زد.
لوییس دستشو تو جیبش برد و کیف پولشو بیرون کشید,شروع کرد به گشتن تا ببینه سکه دیگه ای پیدا میکنه یا نه"شرمنده,یه پنی ندارم.ولی,هزار پوند دارم-که میتونی داشته باشیش"لوییس پول و به سمت هری انداخت.
"نه!"هری داد زد."من نمیتونم پول تو رو داشته باشم."کاغذ مستطیل شکل و به لوییس برگردوند.
لوییس کوتاه خندید و پول و به کیف پولش برگردوند,"من فقط شوخی کردم دال.میدونم تو نمیخوای پول منو داشته باشی."
هری از لقبی که لوییس بهش داد تغییر رنگ داد.
"میخوای درباره سابمیسیو بودن حرف بزنیم؟"لوییس گفت و هری لبشو گاز گرفت.
"من-من نمیدونم."
"خیلی زود بهت نشون میدم خیلی زود باهاش کنار میایم."لوییس بهش اطمینان داد.
"خوبه,خیل خوب."
لوییس مثل فلش دوربین رفت تا قرارداد و بیاره.
اون با دسته های از کاغذ برگشت و کنار هری نشست,کاغذ و رو میز قهوه گذاشت.
"قانون شماره یک,وقتی دارم با شخص مهمی حرف میزنم هیچ وقت حرفم و قطع نکن,حتی پشت تلفن.
قانون شماره دو,تو همیشه به من میگی ددی,قربان,ارباب,یا اسممو به زبون میاری.
قانون شماره سه,تو یه روز در هفته شیو میکنی,که شامل پاهات,رونات,بازوهات و جاهایی مثل اینا میشه.
قانون شماره چهار,بعد از هر تنبیه همیشه باید از چیزی که بهت دادم حالت خوب باشه و ازم تشکر کنی.
قانون شماره پنج،نق نقو نباش,هیچ کس یه سابمیسیو نق نقو رو دوست نداره.
قانون شماره شیش,تو از قرمز به عنوان کلمه استفاده میکنی تا اگه زیادی پیش رفت متوقف شم,سبز تا بهم بگی باهاش کنار اومدی و من ادامش میدم و زرد تا اینو بهم بگی که زیادی خوبی ولی شدتش زیاده و نمی تونی کنار بیای.
قانون شماره هفت،تو با کینک ها و نیاز های جنسی من موافق خواهی بود و منم با مال تو.
قانون شماره هشت,واسه تنبیه کردنت بهت اسپنک میزنم,از چوب,شلاق,بات پلاگای مختلف و یه سری اسباب بازی استفاده میکنم.
قانون شماره نه,تو همیشه کاری رو میکنی که من بهت میگم.
دهن هری با تموم شدن لیست لوییس باز مونده بود,کاملا باز.
"میدونم,واسه فهمیدن زیادیه.فقط با من تحمل کن."لوییس با آرامش گفت.
'ا-این دیوونگیه!"هری اعلام کرد.
ESTÁS LEYENDO
Baby Boy . PersianTranslate (L.s)
Fanfic"ددی ...همون *پت نیمِ جنسی نیست؟" "اگه تو بخوای میتونه باشه"
