DEAR STRANGER[ ZIAM-AU ]

[7]

از نظره خودش ریسکه بزرگی رو انجام داده بود.خب دادن یه سلام خالی توی دایرکت خیلی ضایع بود ولی خیلی ها هم این کارو میکنن.لیام تو دسته ی زین نبود.ینی در اصل اون کسی بود که روی عکس پروفایلش یه گل بود و 10 تا پستی که تمامشون عکس عه گربه و گل بود کله صفحش بود و فقط 5 نفر زحمت فالو کردن رو کشیدن...صد البته که اون 5 نفر خیلی بیکار بودن.تنها نکته ی مثبت لیام توی پیجش فقط یوزرنیمش بود.فیک لیام پین.لیام با خودش فکر کرد که اگر هم زین پیامشو ببینه قطعا بهش جواب نمیده با اون جوری که پیجش هست.اون فقط به یک تغییر اساسی نیاز داشت تا وارد دسته ی زین بشه.

وارد فالویینگ های اینستاش شد تا ببینه چه نوع عادمایی هستن که زین ازشون خوشش میاد و اون هارو فالو میکنه.جالب بود که اون با مقدار زیاده فالوعراش فقط 23 نفر رو فالو کرده.اونا همشون مثله زین بودن.البته که بیشترشون هم از نوع گرانج بودن.لیام فهمید که زین از دخترای گرانج خوشش میاد.

-خب من که دختر نیستم بخام گرانج باشم مگه اینکه یه دامن کوتاه بپوشم با جوراب بلند توری مانند و یه ماسک یونیکورن

لیام به حرفش خندید.خب اون قطعا همچین کاری رو نمیکنه.دوباره پیج زین رو مرور میکنه و میخاد که از عکسای اون الهام بگیره.اونا بیشترشون یا سلفی های خفن هستن یا لحظاتی از پارتی های شبانه.لیام اوج کاری که کرده بود رفتن به یه بار بود که اشتباهی بجای نوشابه ی اسپرایت تکیلا خورده بود و در احمقانه ترین حالت ممکن قرار داشت...اگه بخایم راحت تر بگیم اون خیلی پاستوریزه و سر به زیر بود.البته که ادم گرمی بود ولی بعضی اوقات یا دستپاچلفتی یا خنگ بود.البته که خنگ نبود ...فقط اون رو دستش مینداختند.

لیام با خودش فکر کرد که اون دوستی عانچنانی نداره که بخاد بره پارتی...با شراب و اینجور چیزاهم حال نمیکنه.شوار پاره و زنجیر کلفت هم نداره.گوش یا بینی عه سوراخ هم نداره تا چیزی داخلشون بندازه.

از جاش بلند شد و خودشو جلوی عاینه نگاه کرد.اون موهاش روبلد نیست که حالت بده.سمته کمدش میره تا لباساشو ببینه.شلوار جین راسته و لباس پولو.یا تیشرت های ساده.

-اه پینو حالم ازت بهم خورد تو چرا هیچی نداری

خودشو روی مبل پرت کرد و دوباره اینستا گرام عه زین رو دید . اون بازم نیاز به الهام داشت