2000 کلمه.. 2000 کلمه ای که شدن آخرین چپتر این داستان..
این یکی خراب شد.. خودم قبولش نداشتم اما تقصیر من نیست که با بغض نوشتمش..
نمیخاستم تمومش کنم ولی مجبور بودم..
تک تکتونو خیلی دوست دارم.. انقد بهتون وابسته شدم سختمه یهو بخام برم..
ولی خب بازم مجبورم..
یه کنکور لعنتی من امسال دارم با کساییکه توقع زیادی از من دارن.. و من میترسم..
انقد میترسم که.. من فقط یه آدم معمولیم.. مث بقیه.. ولی توقع ها از من بالاس.. وقتی میگم بالا ینی خیلی بالا.. حرفایی که بهم میزنن فشار زیادی روم میزاره.. جوریکه میخام خفه شم..
فقط برام دعا کنین بتونم موفق شم.. منم با یه نیش باز و ریدم گویان برمیگردم..
من اهل گود بای فورعور نیسم.. ازین کارام بلد نیسم.. میرم نه ده ماه دیگه اگه زنده بودم برمیگردم ولی خب از اونجایی که به این حرف که 'نباشی فراموش میشی' خیلی اعتقاد دارم، وقتی برگشتم فک نکنم دیگه بتونم چیزی بنویسم..
اینم یه جورایی خداحافظی موقتیه.. خاستم یه حرفایی بزنم.. البته اگه واس کسی اهمیت داره..
اگه تو این مدت حرفی زدم که باعث خندیدنتون شد که خب خدا رو شکر ولی اگه ناخواسته باعث ناراحتی کسی شدم از همینجا ازش معذرت میخام.. من کسی نیسم که بخام کسی بخاطرم ناراحت شه..
اگه هم حرفی چیزی بام دارین که تا حالا نگفتین، حالا نشده بگین یا نخاستین بگین، الان میتونین بگین.. چه در مورد داستان چه در مورد خودم.. با آغوش باز پذیرای هر حرف یا انتقادی از سوی شما میباشم..
خاب دیگه یکم به روش خودمم ابراز علاقه کنم..
عوضیای کونی دوست داشتنی.. انگده دوستون دارم که ❤😭
راستی من به همتون چش داشتم.. همتون جزو نوامیس منید 😶💦 گفتم که در جریان باشید..
خا خدافظ
نه بابا کجا خدافظ؟ تا فردا که هسم :|
هفته دیگه هم هسم 😹 تعطیلیه خو.. ا بعدش دیگه قول میدم برم راحت شین.. بعد اون دیگه خدافظِ خدافظیفعلا تا اینجا یه بای بگم وداع کنیم
بای
راسی از اجراهای هری متنفرم با اون پرچم رنگین کمونش 😭 باعث عر زدن فراوانم میشه 😭 تو طول داستان هم بیشتر چپترا رو با آهنگ لیتل میِ لیتل میکس نوشتم.. نمیدونم چرا ولی خیلی تاثیر میذاشت روم
خاب دیگه.. سرانجام پس از سخنرانی گوهربارم..
بای مای بیبیز.. عای لاف یو 😭❤
YOU ARE READING
Everything Is Gray [ZIAM]
Fanfiction+Who is Liam Payne? -He's my bodyguard and I love him... Ziam Fan-Fiction