[1.]

5.6K 936 942
                                    

لویی داد زد: "گمشو بیرون!"

صدای لویی بخاطر این داد و بیداد کردن می لرزید و کمی خش دار شده بود. می دونست که احتمالا همسایه ها بخاطر این همه سر و صدا و دعوا به پلیس زنگ زده بودن ولی همچنان هیچ پلیسی دیده نمی شد...

کایل، دوست پسر لویی، که بزودی تبدیل به دوست پسر سابقش می شد گفت: " لویی، عزیزم، لطفا بذار توضیح بدم."

لویی دوست داشت وقتی از این فاصله ی کم داره به صورت کایل نگاه می کنه، تمام چیز هایی که خورده بود رو بالا بیاره.

و لویی می دونست قرار نیست چیز خوبی از دهن این مردِ پست و عوضی بیرون بیاد.

لویی جوش آورده بود: "دقیقا چی رو می خوای توضیح بدی؟ این که خیلی تصادفی لخت بودی و خیلی خیلی تصادفی دیکت سفت بود و یه دفعه خود به خود و مستقیم رفت تو کون اون یارو؟"

لویی آدم خشنی نبود، ولی در اون لحظه احساس کرد که داره شخصیت کایل رو تخریب می کنه و بهش صدمه می زنه. و کایل، کسی که واسه پنج سال لعنتی دوست پسر لویی بود و احتمالا مدت خیلی زیادیه داره با ادم های مختلف بهش خیانت می کنه...

"عزیزم..." کایل حرف زدنش رو متوقف کرد وقتی لویی مقدار زیادی از غذایی که توی معده اش بود رو روی پای کایل بالا آورد.

لویی نباید رو کفش های کایل بالا می اورد بلکه باید رو صورت مرد استفراغ می کرد.

"فاک یو! از خونه ی من گمشو بیرون."

کایل عصبانی شد و گفت:" لویی این خونه ی من هم هست!"

لویی فریاد زد: "وات د هل!!! من از وقتی تو از آخرین کارت اخراج شدی و تا الان دنبال کار می گشتی پول این خونه ی لعنتی رو می دادم! و البته که دنبال کار نمی گشتی و مثل یه هرزه با پسر های مختلف تو تخت ما بودی."

عصبانیتِ چهره ی کایل از بین رفت و ناراحت بودن جانشینش شد...قبلا اگر همچین اتفاقی می افتاد و کایل ناراحت می شد، لویی حتما از کایل معذرت خواهی می کرد اما الان، کایل می تونه بره گمشه و تو خیابون بمیره!

کایل آروم شروع به حرف زدن کرد:"فقط بذار توضیح بدم."

لویی باید از خونه پرتش می کرد بیرون!

لویی شروع به تهدید کرد: "این جا رو ترک کن وگرنه با ضربه مستقیم رو کونت از خونه پرتت می کنم بیرون. و بارو کن خیلی درد داره!"

لویی شک داشت که رفتارش ترسناکه یا نه. هیکل کایل از لویی بزرگ تر بود ولی با این رفتار و فریاد هایی که یک دفعه از عمق وجود لویی بیرون اومد و همش واسه عصبانیت بود، لویی فهمید هر کاری می تونه انجام بده.

اما قبل از اینکه کار به کتک کاری و این چیز ها برسه، کایل با عصبانیت جواب داد: "باشه!"

Wanted Housemates [L.S](Persian Translation)Where stories live. Discover now