CHAPTER 24 {END}

3.6K 479 549
                                    


Its my clamness
That husky voice of yours at the first of morning

آرامشمه ، اون صدای خَش دار اول صبت

.
.
.
چند ماه بعد

لویی برگه هارو داخل دفتر هری برد

هری لبهای لویی رو بوسید
:صبح بخیر لاو

لویی لبخند زد
:همه کار ها آمادس , لیام اسم جاسوس زندان رو پیدا کرده , فقط میمونه صداهایی که برای نقشه ی فرار از شکنجه میخوایم

هری دستهای لویی رو گرفت و اونو بغل خودش کشوند ,روی مبل نشست

:برایان مسئول شکنجه اس , بعد اینکه اون بیاد ما باید برنامه ریزی کنیم من قبل اون بهت برسم ... و این خیلی خطرناکه

لویی نگاهی به هری انداخت ,انگشتشو رو صورت هری کشید
:بخاطر تو خیلی ریسک کردم

:واقعی بودن علاقت بهم ثابت شده , تو جونتو بخطر میندازی و من فقط از یه چیز بد باید دوری کنم , چطور میشه عاشق تو نشد?

:با نایل هماهنگ کن که دیمن و زین زودتر برن زندان , ما باید همه چیز رو بسنجیم

از روی پاهای هری بلند شد و سریع بوسیدش و از اتاق بیرون رفت

.................

نایل دستگاه رو به هری داد
لویی که کنار هری نشسته بود سرشو کج کرد تا دستگاه رو ببینه

:خیلی خب , تصاویر کاملا واضحه , صدای سکس روی حرکت ها ضبط شده شما فقط دیالوگ هاتون رو میگید ,صحنه ی خودتون رو باید حفظ کنید , کافیه یکم زود تر یا دیر تر از تصویر ها برید جلو ,.... همه چی لو میره

لویی نگاهی به نایل کرد
:پس ما باید چند روز اینو تمرین کنیم

ه:دو هفته وقت داریم , لطفا به لیام بگو نقشه ی انتقال پول هارو با الیوت چک کنه

نایل خواست از اتاق بیرون بره که قبلش برگشت
:اوه خدای عزیز ,میدونم بخش سختش بعده ی شماست الان تمرین کنید لطفا با لباس

چشمکی به اونها زد و قبل اینکه لنگ کفش هری به سرش بخوره از اتاق بیرون رفت

لویی یقه ی هری رو گرفت و لبهاشو بوسید
:دروغ که نمیگه ,چرا عصبی میشی لاو?

هری صورت لویی رو نوازش کرد
:با سکس توی دفترم مشکل داشتم ,اما الان ندارم

تیشرت لویی رو دراورد و شروع کرد به بوسیدن لبهاش

......................

هری مدام دور خودش میچرخید

:اروم باش هری , فقط پلیس ها اونجا میرن ,نگران چی هستی ?

:حس میکنم نباید لویی رو تنها بذارم لیام , .... نمیدونم چم شده

:اروم باش هری این اخرین کار ما بعنوان یه دزده باشه? ... همه چیز طبق نقشه پیش رفته , پول ها منتقل شدن , لویی هم اون پایین مثل یه بازیگر خوب میره زندان ... لطفا خرابش نکن هری , دزموند کاملا تورو باور کرده

RevengeWhere stories live. Discover now