My favorite place is inside your hug.
مکان مورد علاقه من آغوش توست.
.
.
.
.
.
.یک ماه بعد
لویی پرونده ی کارهاشو روی میزش گذاشت و نقشه های جدید رو داخل پوشه چید , به ساعتش نگاه کرد
کیفشو برداشت نگاهی به روی میز کرد تا چیزی جا نذاره
از اتاقش بیرون اومد و سمت اتاق کار هری رفت , در زد و کمی منتظر موند تا اینکه صدای هری رو شنیددر رو باز کرد ,وارد اتاق شد ,هری سرش پایین بود گوشی رو کنار سرش گرفته بود , داشت پایین یه برگه چیزایی رو مینوشت
:خب.... خب .... اره نوشتم , به زین چیزی رو یاد اوری کن ...خودت میدونی ,....فعلا
تلفن رو قطع کرد و نگاه مختصری به نوشته هاش انداخت
وقتی یه پوشه رو روی میزش دید سرشو بالا گرفت:اوه ...لویی تو کی اومدی !
:حواستون نبود ,...نقشه هاش کامله , دو تا از ورودی هارو براتون ایمیل کردم , با توجه به اینکه کار فردارو هم براتون تموم کردم فردا شرکت نمیام , لطفا فردا ایمیل هم ندین چون من میخوام وقتمو کامل برای خودم داشت باشم , وقتتون بخیر
کیفشو برداشت و چرخید سمت در که بره بیرون
:لویی?
:بله اقای استایلز?
هری دستشو توی موهاش برد
:کی بهت مرخصی داده?:توی برگه ی استخدامیم نوشته شده که میتونم داشته باشمش
:تو از من ناراحتی?
:ناراحتی برای کساییه که ادم بهشون اهمیت میده , و نه ,من از شما ناراحت نیستم
اگه هری یه دروغگوی خوب هم میبود اما نمیتونست خودشو گول بزنه , اون حس کرد چیزی توی قلبش شکست
:اگه قرار بود با هرکسی که میخوابم سریع اعلام رابطه کنم الان دوهزارتا دوست پسر و دوست دختر داشتم لویی
:تبریک میگم , حالا میشه من برم?
:لویی لطفا بس کن , ... ما میتونیم همینجوریشم با هم باشیم
:ممنونم بابت پیشنهادتون مبنی بر اینکه یه بِچ ساعتی میخواید , نه ممنون
دستگیره ی در رو باز کرد
:لویی ...
لویی دستشو بالا اورد
:لطفا ...لطفا بذار تصویر خوبی که ازت داشتم سر جاش بمونه , من یه فاک بادی نیستم هریدعا کرد که هری چیزی از بغض توی صداش نفهمیده باشه
از اتاق خارج شد , توی راهرو تند تند حرکت کرد تا به اسانسور برسه , دستشو روی صورتش کشید ,دکمه پارکینگ رو زد
STAI LEGGENDO
Revenge
Fanfiction❌Complete❌ #larrystylinson Harry top ژانر : معمایی لویی ویلیام تاملینسون , شما به دلیل معاونت در سرقت , قتل , تخریب اموال عمومی, رعب و وحشت , محکوم به چهل سال زندان هستید , و به دلیل همکاری , ضبط اموال , حکم به ۳۰ سال تقلیل می یابد ,ختم جلسه .