CHAPTER 21

2.2K 400 386
                                    


.
.
It’s always the little things that mean everything.

همیشه این چیزهای کوچک هستند که یه دنیا معنی دارند.

.
.
.

هری کنار ایستاد تا لویی وارد خونه بشه , لویی به هری نگاه کرد که در رو بست , دست هری رو گرفت

:منو کی میبری خونه? پاپا نگران میشه

:قبل اینکه جواب سوالتو بدم , یه سوال دارم

لویی سرشو برای موفقت تکون داد
هری سمت نشیمن حرکت کرد و لویی رو همراه خودش برد

:چرا به پدرت میگی پاپا?

هری روی کاناپه نشست لویی زبونشو روی لباش کشید روی پاهای هری نشست و دستشو دور گردن هری انداخت

:من همیشه بهش میگفتم ویلی , حتی پدر هم صداش نمیزدم , ولی لوسی همیشه با اون دندون افتادش میگفت پاپا, کل زندگی ما صرف این میشد که با هم خوب باشیم , ویل اعتقاد داشت تغییر از خودمون شروع میشه , عشقشو به ما داد و ما هم با هم خوب بودیم ,۱۲ ساله شدم که خواهر هفت ساله ام سرطان خون گرفت ....

لویی سرشو روی سینه ی هری گذاشت بغضشو بسختی قورت داد هری که موهای لویی رو نوازش می کرد متوقف شد

:اون ... تا سال بعد دووم اورد اما ... همه ما نصف روحمونو باهاش از دست دادیم

اشک های لویی روی سینه ی لخت هری پایین میریختن

:متاسفم لویی, متاسفم عزیزم

لویی سرشو تکون داد و با پشت دست صورتشو پاک کرد

:از اون موقع بجای لوسی بهش پاپا گفتم , بعد چند هفته اولین بار ویل رو دیدم که خندید , و من دیگه متوقفش نکردم , بهش عادت کردم و ۶میشه بهش اینو میگم , ... ویل , برای من زیادی خوبه ... من هیچ وقت نمیتونم براش جبران کنم

هری سر لویی رو بوسید
:از یه طرف بهت حسادت میکنم که همچین پدر خوبی داری ... من فقط یه مادر خوب داشتم که ... و اینکه تو امشب اینجایی لاو , بهتره به ویلیام زنگ بزنی

لویی از روی پاهای هری بلند شد و گوشیشو برداشت
خواست زنگ بزنه ولی سریع سمت روشویی رفت کمی اب به سرو صورتش زد و کمی توی دهنش قرقره کرد , اصلا نمیخواست ویلیامو نگران کنه

دستاشو کشید به پایین لباسش

:اهم اهم ..... الو? پاپا? ..... چرا صدات گرفته?....... اوه خدای من , اگه میدونستم عمو اسمیت اونجاست میومدم خونهههههه , انقد خندوندتت که صدات بالا نمیاد ....... نه نمیام ,راستش هری,چیز اقای استایلز خسته اس ..... اره فردام میرم شرکت , ...... خواهش میکنم عمو اسمیتو مجبور کن فردا شب هم بیاد ............ منم دوست دارم , ..... اره مراقبم .... به ماما شب بخیر بگو ... باشه فعلا

RevengeWhere stories live. Discover now