VOTE 🌟
..
.
.
.
..
.
.
..
.
.
.
..لویی پشت در خونه بود صدای بگو مگوی مادرش با زنی رو شنید
بطرز عجیبی داد و فریاد مادرش بلند شده بودسریع در رو باز کرد و دوید داخل
با دیدن آنه و یه زن و مرد کت شلواری سر جاش خشکش زد , اونا درست مثل مامورای امنیتی بودن:اینجا چه خبره?
زن نگاهی به لویی کرد و قبل اینکه جوانا بتونه حرفی بزنه سمت لویی رفت
:مامور بلاگر هستم , متاسفم وقتتون رو گرفتیم ما دیگه داریم میریم مادرتون همه چیز رو بهتون میگن ,روز بخیر
لویی با ابروهای بالا رفته فقط تونست به اون مرد و زن دست بده و بیرون رفتنشونو ببینه
نگاهی به قیافه ی داغون و چشمای گریون آنه کرد و سمتش رفت
اونو بغل کرد:چی شده ? اونا چی گفتن آنه?
آنه کمی لباشو لرزوند و نتونست حرفی بزنه ,محکم تر لویی رو بغل کرد
جوانا یه لیوان آب اورد و روی میز گذاشت
:بعد دو سال اومدن و فقط تونستن بگن متاسفن همینآنه دستشو رو صورتش کشید و اشکاشو پاک کرد دساشو رو شونه های لویی گرفت
:هری .. اونا در مورد پسرم حرف زدن , مامورای چینی گرفته بودنش روزی که اونجا بود و ... اونا در مورد اینکه چطوری لو رفته گفتن , اینکه صداش به سازمان مخابره شده و ...
:آنه خواهش میکنم
لویی نگاهی به جوانا کرد
:نه ماما بذار بگه , بگو آنهجوانا سرشو تکون داد و با عصبانیت از اونجا رفت تو اشپزخونه
:صدای تو توی گیرنده بوده , اونا تورو برگ برنده کردن تا پسرمو بگیرن ... اون روز بخاطر همین اینجارو گشتن ,فکر میکردن میکروفن کار گذاشتن .... ولی چیزی پیدا نکردن ... لویی , چرا فقط نمیذارن ... چرا این کارو با ما میکنن
لویی دوباره آنه رو بغل کرد
:متاسفم آنه ... متاسفم دوسال پیش اگه مادرم نبود من الان دومین سالگردمو زیر خاک میگذروندم , ولی الان داشتم از امتحان دانشگاهم میومدم خونه ... اجازه نده کارای احمقانه ی دیگران ضعیفت کنه , من همیشه پسرت میمونم آنه ,همیشه دوست دارم , میدونم من مثل هری نیستم ,هیچ کس نیست ,ولی , هرکاری دوست داشتی با هری بکنی , با من انجامش بدهآنه رو از بغلش بیرون کشید
:مثلا میخوای وقتی دزموند خونه نیست بریم رستوران چینی? بعدش من ادای هری رو در بیارم که ...اوه این چوبا رو گرفتن کار سختی نیست ,نگااااو ادای هری رو دراورد
آنه لبخندی زد
:تو درست مثل خودش انجامش میدی
YOU ARE READING
My sweet bullet [L.S]
Fanfiction❌complete❌ #larrystylinson Harry top ژانر : پلیسی _رومنس If you want to know what's going on, read the story