VOTE
.
.
.
🌟🌟🌟🌟🌟🌟
جنسن از دفترش بیرون اومد و سوار لیمو ی مشکیش شد
:برو به سان خیابان ۴۷ ام
:چشم قربان
بعد بیست دقیقه به جایی که جنسن خواست پارک کرد و ازش پیاده شد
:همینجا بمون
راننده اطاعت کرد و اونجا پشت فرمون منتظر موند
جنسن وارد ساختمون بزرگ اونجا شد و بعد سوار اسانسور شد
چند دقیقه طول کشید تا اسانسور متوقف بشه و درش باز شدپالتوشو مرتب کرد و جلوی در ایستاد دو ضربه به در زد و منتظر موند تا در باز بشه
بعد چند لحظه یه مرد درشت اندام در رو باز کرد
:با کی کار داری?:گمشو کنار اومدم رودریگو رو ببینم
مرد با شنیدن اسم شخصی رئیسش سریع از جلوی جنسن کنار رفت
جنسن سالن اتاق رو رد کرد و پشت در اتاق پشتی ایستاد در زد و بعد درو باز کرد
مردی میانسالی که پشت میز نشسته بود با ابرو های بالا رفته به جنسن نگاه کرد
:هاللویا ... چه اتفاقی افتاده که برادر زاده ی عزیزم منو قابل دونسته ?
جنسن محکم مشتشو کوبید رو میز
:تمومش کن جو , نیومدم تا قیافتو نگاه کنم اومدم بهت هشدار بدم پاتو از زندگی شخصی من بکشی بیرون ... خودت خوب میدونی خط قرمز من لوییه , اگه یه بار دیگه افرادت از نزدیکی لویی رد بشن قسم میخورم بدون توجه زندگیم همه چیو لو بدمجو بلند زد زیر خنده و از جاش بلند شد
:تهدید ? بعد این همه سال اومدی دیدنم که اینو بهم بگی!:تو با تهدید جون عزیزترین کس زندگیم به هدفت رسیدی و حالا که داری براش مزاحمت ایجاد میکنی من چیزی برای از دست دادن ندارم
جو دستشو رو شونه ی جنسن گذاشت که جنسن عقب کشید
:اروم باش پسر , اون یه معامله ی دو سر برد بود , میدونی که لویی تو عاشق یکی دیگه بود من بهت کمک کردمو از سر راه ورش داشتم
جنسن دستشو رو صورتش کشید
:خفه شو لعنتی من ...:اوکی اوکی تو هیچی نمیدونستی اما تو جزئی از نقشه بودی , در واقع تو بزرگترین کمکو کردی
:جو ... دیگه سمت خانواده ی من نیا
:نمیخوای به عموی پیرت یه کمک دیگه بکنی?
:نه جو , سایه اتو از رو زندگیم بردار
سمت در رفت که صدای جو متوقفش کرد
:اگه لویی بفهمه چی?
ESTÁS LEYENDO
My sweet bullet [L.S]
Fanfic❌complete❌ #larrystylinson Harry top ژانر : پلیسی _رومنس If you want to know what's going on, read the story