VOTE
.
..
..
.🌟🌟🌟🌟🌟🌟
خواستم دستامو بیارم بالا تا جلوی صورتم بگیرم , نور اتاق اذیتم نکنه , اینجا از همیشه سفید تره
سرمو بالا گرفتم لئو با یه لباس پاره پوره اومد و رو به روم ایستاد
:نمیخوای ببینیش?
خواستم بلند شم اما نمیتونستم , نمیدونم چرا ولی دستامو سفت بهم چسبونده بودم با اینکه با هیچ دستبندی بسته نشده بودم اما نمیشد بلند شم
:باید بیای بیرون ... تا ببینیش
تنها چیزی بود که گفت و من فقط تونستم نگاهش کنم که چطور منو تو اتاق تنها گذاشت , دهنمو وا کردم تا داد بزنم ولی هیچ صدایی نداشتم
یه هو پلکامو وا کردمو نفس صداداری از دهنم بیرون اومد
نگاهی به اطرافم کردم و از شدت درد از جام بلند شدم , انقد تو خواب غلت خورده بودم که دستام زیر شکمم مچاله شده بودن
کمی بازومو ماساژ دادم و بسختی چشم چپمو وا کردم , ساعت ۷ بود دستمو رو پلکام کشیدم و دوباره خودمو تو تخت انداختم
:بنیتس! ... بنیتس فَمیلی....
اگه میرفتم سراغشون و دروسر درست میشد .. نکنه اینم یه چیزی شبیه فیلم جیسون بورنه!
اما مگه مهم بود ? حتی اگه عواقبش چیزی مثل گرفتن من و شکنجه دادنمه , بهتر از این زندگیه ... اینجوری حداقل امید دارم شاید لئو به زندگی برگردههمیشه نیم ساعت دیگه بیدار میشدم اما الان نمیتونم به خواب فکر کنم
بلند شدم و بعد نیم ساعت آماده دم در خونه ام بودم مدام پامو تکون میدادم چون منتظر جاسمین بودم , باید میومد پیش ایمی میموندوقتی صدای در اومد سریع از جام پریدمو و رفتم سمت در
:هی لویی
:سلام جَز , ممنون که اومدی , من یکم عجله دارم ,چیزی لازم شد بهم پیام بده زنگ نزن لطفا
:باشه , چیزی شده?
:نه نگران نباش , شب میبینمت
جاسمین با تعجب بهم نگاه کرد ولی من فقط کیفمو برداشتمو از خونه زدم بیرون
سوار ماشینم شدم و به اسمی که لئو بهم گفته بود فکر میکردم
نمیدونم مرخصی گرفتن کار درستی بود یا نه , نمیخواستم کسی بهم مشکوک بشه به علاوه که اصلا نمیدونستم کی برمیگردمادرسی که بهم داده بود و نگاه کردم , باید از شهر بیرون میرفتم
توی دلم پر از اضطراب , ترس , پشیمونی بود اما پام بیشتر روی گاز فشار میدادمسیستم صوتی و روشن کردم احتیاج داشتم به یه چیزی گوش بدم , یه چیزی رو بشنوم
رادیو شروع کرد به صحبت های صبح گاهی و بعد از شانس خوبم شروع کرد به پخش یه اهنگ با شنیدن اسم خواننده ترسیدم نفهمم چی میگه ولی
![](https://img.wattpad.com/cover/201300478-288-k716585.jpg)
YOU ARE READING
My sweet bullet [L.S]
Fanfiction❌complete❌ #larrystylinson Harry top ژانر : پلیسی _رومنس If you want to know what's going on, read the story