من فقط یوزرنیممو عوض کردم
هنگ نکنید 🔫😂🍺
خود خودمم
EL.
.
.
.
.
.
.
.You're too kind. That's gonna get you killed some day.
تو خیلی مهربونی
یک روز این موضوع تورو به کشتن میده!.
.
.
.
.
.
👉🌟
مطمئن بشید ووت میدید
.
.
.
.
.
.هری کنار لویی نشست تا با هم صبحانه بخورن
البته لویی روز تعطیلشو خیلی دیر بیدار شد جوری که جوانا برای خرید بیرون رفته بود و هری تا بیدار شدن پرنسسش مجبور شد کلی نازشو بکشه که بلند شه:ماموریت بعدیت کیه?
:هی این چیزی نیست که صبح بهم باید بگیم
لویی شونه اشو بالا انداخت و یه لقمه از صبحانه خورد ,با دهن پر شروع کرد به حرف زدن
:در حال حاظر برام مهم تر از هرچیز دیگه ایه
:این چیزا سریه لویی من نمیتونم بگم
:خدای بزرگ , فقط بگو کی میری ,جز من اینجا کسی رو میبینی?
:اوکی شاید یکی یه میکروفن کوچولو اینجات
هری موهای لویی رو با انگشتاش بهم ریخت
:کار گذاشته باشه
لویی به مسخره خندید
:اوهوووو , حالا کی دنبال گرفتن رد توعه! تو یه ماموری مثل بقیه
:اوکییی , بیا صبحانه بخوریم من خیلی منتظر موندم تا پاشی
:ولی یادت باشه تو بهم اعتماد نداری
هری آهی کشید و دستشو پشت لویی انداخت
:فردا میرم لاو , من دوست دارم و از خودم بیشتر بهت اعتماد دارم ,هیچ وقت دیگه اینجوری حرف نزن:وات د فاک هری , تو فکر کردی کی هستی ? گه بزنن تو اون سازمانتون تو فقط دو روز مرخصی داری? چی فکر کردن ,که مثلا تو رباتی?
لویی لقمه دستشو پرت کرد تو بشقاب
:هی لاو اروم باش , هرچی زود تر این دوتا ماموریت تموم بشه ,من به دفتر نشینی و ازدواج با تو نزدیک تر میشم ,پس چه بهتر که فرداس
:نه هری ,تو باید استراحت میکردی ,تو حتی وقت نکردی ... هری این انصاف نیست
هری لویی رو بغل کرد تا ارومش کنه
:لاو اولا که ,گفتم من شده تا ده سال دیگه تا این دوتا ماموریت رو نرم ,هیچ ارتقایی نمیگیرم ,زودتر باشه بهتره , دوم انقد بد دهنی نکن باور کن تاوانشو پس میدیلویی آهی کشید
:من از تاوانش خیلیم خوشم میاد ,ولی هری حداقل وقتی میری یه ... یه پیام بهم بده:میدونی که نمیتونم ,ما گوشی نمیبریم لویی
لویی از جاش بلند شد که اویز قلبی که جنسن پیداش کرده بود از تو جیبش افتاد
ESTÁS LEYENDO
My sweet bullet [L.S]
Fanfic❌complete❌ #larrystylinson Harry top ژانر : پلیسی _رومنس If you want to know what's going on, read the story