Part 03

2.9K 669 48
                                        


                    سوم دسامبر



روز جدید بکهیون، با بلند شدنِ صدای مسابقه ی ماراتون دیشب، از تلویزیون شروع شد.
زمانی که داشت نور درخشانی رو تصور میکرد، احساس گرمایی بهش دست داد و فهمید که تمام شب سرش روی سینه ی یه نفر در ارامش بوده.
تکون سریعی خورد و این باعث شد سرش به چونه ی طرف بخوره .

_" آاهه.. وات د فاک !"

چانیول همزمان با مالش چونه اش غرید.
بکهیون نمی تونست منکر این شه که صدای چانیول اول صبح یک وجه ی کاملا سکسی داشت.
سعی کرد گونه گلگون شدش رو پنهون کنه و بدون حرفی با سرعت به سمت اتاقش برگشت. گونه هاش هنوز داغ بودن.

/من چرا باید همچین فکری بکنم؟؟/
از خودش پرسید .
روی تختش دراز کشید، همین که گونه هاش سرد شدن، چانیول به درکوبید و سکوت اتاق در هم شکست.
بکهیون کمی پرید.

_" هی لباساتو بپوش میریم مرکز خرید."

چانیول بعد از اطلاع دادن، قبل از به حرف اومدن بکهیون خارج شد.

+" ولی هیچ مرکز خریدی توی این شهرک نیس."

با خودش غرغر کرد
چند لایه از تمام لباس های گرمی رو که داشت به تن کرد و کتش رو روی همه اونا پوشید.
خواست منتظر چانیول بمونه اما اون درعوض تنه ی محکمی بهش زد، بیرون رفتو سوار ماشین شد.

_" چیزی با خودت اوردی که سرگرم شی؟؟ "

+" اره چرا میپرسی؟"

_" داریم برای خرید کریسمس برمیگردیم سئول. "

ساده ومختصر جواب داد.
بکهیون بالاخره می تونست صمیمی ترین دوستاشو ببینه، شاید هم میتونست از شر اون کلبه لعنت شده خلاص بشه و جیم بزنه اما با یادآوری دارایی های عزیزش که هنوز اونجا بودن فکرش رو ادامه نداد.
رادیو هیچ سیگنالی رو نمیگرفت، ماشین ساکت بود، ایر پادش رو برداشت تا یه موزیک برای خودش پلی کنه  اما قبل از اون ...

_ "هی  میتونی ...عاامم... موبایلتو به ای یو ایکس وصل کنی !"

+ "ولی تو خودت موبایل داری...؟ "

_ "بکهیون خنگ نشو من دارم رانندگی میکنم."

بدون گرفتن نگاهش از جاده جوابش پسر بزرگتر رو داد.
بکهیون به خاطر شکست آهی کشید و موبایلشو به بلوتوث ماشین وصل کرد. اهنگ ها شروع به پلی شدن کردن.

بر حسب اتفاق یکی از اونا اهنگ مورد علاقه چانیول *دمیج از اکسو * بود 

~Its all over ,we cant go back no no no
If I could find someone else and,yeah
The more I think about it,the windows in my heart deppen and I know, that I cant have any other love ~
EXO

هردو باهم فریاد زدن و از نتیجه ی اون همخونی خوشحال شدن...
دو ساعت تمام تو راه، بکهیون و چانیول مشغول آواز خوندن بودن.
اونا الان درحال خوندن آهنگ تایم لی از ان سی تی بودن.
این که بکهیون میتونه خیلی خوب بخونه نتیجه ای بود که چانیول رو شیفته ی خودش کرد.
چانیول موقع خوندن اجازه می داد بکهیون نت های بالا رو بخونه درحالی که خودش اوکتاو های پایین رو میخوند و این یک هارمونی فوق العاده به گوش میرسید.
ساعت بعدی که گذشت هردو دست از خوندن برداشته بودن و بکهیون بیهوش افتاده بود اما چانیول با ضربات موسیقی لوسفیر از شاینی ضرب گرفته بود.
وقتی که به مرکز خرید سئول رسیدن نزدیکای ظهر بود.

⋆⋆✫ 24Days Of Baekhyun ✫⋆⋆Место, где живут истории. Откройте их для себя