بیست و یکم دسامبر
* ۳ تماس بیپاسخ از TY Lee
* ۳ پیام خوانده نشده از TY Lee
* ۱ پیام خوانده نشده از Chanyeollie
11:52 Ty Lee📥
~ بکهیونی! بیداری؟ ~
11:52 Ty Lee📥
~ نگو که هنوز خوابی...! ~
11:55 Ty Lee📥
~ هر وقت بیدار شدی بهم زنگ بزن، من الان رسیدم سئول!! ~
هنوز خیلی از پیامایی که دریافت کرده بود نگذشته بود که بکهیون از خواب بیدار شد و با میسکال هاش روبرو شد.
اول پیام هایی که از تهیانگ براش اومده بود رو باز کرد و وقتی باخبر شد دوست دوران بچگیش الان تو شهره هیجازده شد.
در آخر پیام چانیول رو باز کرد و از پیام های بانمکی که فرستاده بود متحیر شد.
8:28 Chanyeollie 📥
~ صبح بخیر بیبی😍 دیشب خوب خوابیدی؟ ~
و البته که بکهیون باید بهش جواب میداد.
11:59 ByunBun 📤
~ البته چانی، خیلی خوب خوابیدم. ~
11:59 Chanyeollie📥
~ تازه بیدار شدی؟ ~
12:00 ByunBun📤
~ آره، باید برنامه خوابمو تنظیم کنم. ~
12:02 Chanyeollie📥
~ شنیدم تهیانگ تو سئوله. ~
12:02 Chanyeollie📥
~ میری ببینیش؟ ~
12:03 ByunBun📤
~ آره، چطور؟ میخوای توهم بیای؟ ~
12:03 Chanyeollie📥
~ ناح، اینجوری مزاحمتون میشم.🙄 ~
12:03 ByunBun📤
~ نه نمیشی :( ~
12:04 Chanyeollie 📥
~ خودت برو، باشه؟ ~
12:04 Chanyeollie📥
~ فکرکنم احتمالا از دیدن ریختم خسته شدی lol~
12:04 ByunBun📤
~ آره درست حدس زدی🤢 ~
12:04 ByunBun📤
~ شوخی کردم!! من هیچوقت از دیدن صورت جذابت خسته نمیشم😍 ~
12:05 Chanyeollie📥
~ فکر کردم جدی گفتی😤 ~
12:05 ByunBun📤
~ ...عاشقتم 😚❤️ ~
12:06 Chanyeollie 📥
~ هاها میدونم... منم عاشقتم💓 ~
بکهیون یکبار دیگه به پیامای بانمکی که با دوستپسرش رد و بدل کرده بود لبخند زد. گوشیش رو قفل کرد و رفت تا برای ملاقات دوستش حاضر بشه.
_ _ _ _ _ _ _
×" بکهیونییی..!! "
تهیانگ وقتی دوستش رو از فاصله دید فریاد کشید.
دو پسر به طرف هم دویدن و با لبهایی که قطعا بیشتر از این نمیتونست کش بیاد همدیگه رو به آغوش کشیدن.
×" خیلی دلم برات تنگ شده بود بکهیون.! "
پسر جوونتر قبل از جدا شدن اعتراف کرد.
بکهیون نگاه با محبتی بهش انداخت و دو پسر شونه به شونه هم به راه افتادن.
ВЫ ЧИТАЕТЕ
⋆⋆✫ 24Days Of Baekhyun ✫⋆⋆
Любовные романыبکهیون و چانیول دوستای دوران بچگی، طی یک اتفاق از هم متنفر میشن.! بعد از سالها دوری، خانواده هاشون تصمیم میگیرن این دوپسر رو باهم به یه کلبه وسط جنگل که خارج از سئولِ بفرستن تا به مدت ۲۴روز قبل از کریسمس باهم زیر یک سقف زندگی کنن و رابطه ی از هم پا...
