رهام میخواست قبل از بیدار شدن آبان بره و در رو باز کنه اما دستش زیر سرش بود. آبان لرزید و نفس عمیق کشید. دوباره مشت ها به در برخورد کرد و آبان با ترس پلک هاش رو باز کرد و خواب آلود حرف زد.
-صدای چیه؟
رهام در گوشش حرف زد.
-یکی داره در میزنه.. برم باز کنم؟
آبان دید هنوز سرش روی دست رهام مونده. سرش رو بلند کرد و زیر لب معذرت خواهی کرد و توی تاریکی لبخند مهربون رهام رو ندید.
رهام از تخت بیرون رفت و با سرعت در خونه رو باز کرد. با دیدن قیافه الکی خوش علی و لپ های قرمز پوریان متوجه همه چیز شد.
-شما دوتا مستین؟
علی لبخند احمقانه ای زد و سر تکون داد. وقتی پوریان میخواست حرف بزنه رهام دستش رو جلوی دهنش گرفت و بازوش رو به داخل خونه کشید.
-مگه نگفتم وقتی جایی برنامه میزارین شب همونجا بمونین؟
علی سعی کرد آروم حرف بزنه.
-آخه.. تو یه کارایی با چس ترم میکردی بعد ما دیگه قرمه سبزی نداشتیم.
-خفه شو علی. چه فکری در مورد من میکنی؟
-لاشی.. فقط لاشی.
پوریان دست رهام رو گاز گرفت و وقتی دستش کنار رفت شروع کرد داد زدن.
-امشب شب مهتابه.. حبیبم رو میخوام...
این دفعه علی بود که دستش رو جلوی دهن پوریان گذاشت..
-هیش..
علی در گوشش گفت و به سمت اتاق کشیدش. بدن پوریان براش خیلی سنگین بود و نزدیک بود بیوفته برای همین رهام رفت کمکش.
وقتی به اتاق رسیدن پوریان خودش رو کنار کشید و روی تخت افتاد.
صدای آخ گفتن آبان بلند شد و رهام با بیشترین سرعتی که داشت دستش رو جلو برد و یقه لباس پوریان رو گرفت و به عقب کشید. بلندش کرد و سمت تخت خودش بردش و روی تخت رهاش کرد.
سمت آبان رفت و کنار تخت روی زمین نشست.
-خوبی؟-اون خیلی سنگینه..
-صد و ده کیلو خیلی هم سنگینه..
-من فقط شصت و چهار کیلوام. له شدم.
علی بین حرفاشون پرید.
-هشتاد دقیق.. عجب چیزیم..
همونجا روی زمین دراز کشید که صدای رهام در اومد.
-برو تو اتاقت احمق.
علی سر تکون داد و همون جوری روی زمین باقی موند.
رهام توی فضای نیمه تاریک اتاق چند لحظه ای صبر کرد و بعد پتو رو بلند کرد و روی بدن آبان کشید.
-بخواب... سه ساعت دیگه باید بیدار بشی.
YOU ARE READING
آبان یک دریا
Teen Fiction[COMPLETE]by saba2079 آبان پسری که بینهایت عاشق دریاست و از دریای عزیزتر از جونش دور میشه و برای دانشگاه به تهران میاد. با یه مشکل از خوابگاه جا میمونه و با چهارتا پسر دیگه هم خونه میشه و به یکیشون دل میبنده. ((اگه از رمان گی فارسی خوشتون میاد ی...